استاد خلیلالله خلیلی؛ چهرهای ماندگار در شعر، اندیشه و فرهنگ افغانستان
استاد خلیلالله خلیلی، یکی از نامدارترین شاعران، اندیشمندان و نویسندگان معاصر افغانستان، جایگاهی یگانه در ادبیات فارسی دارد. او نهتنها صدای پرطنین شعر مقاومت و درد مردم افغانستان بود، بلکه پلی میان سنت و نوگرایی در شعر معاصر فارسی محسوب میشود. زندگی پرفراز و نشیب او بازتابی از تاریخ پُرتلاطم کشورش است؛ کشوری که عشق به آن در رگواژگان شعر خلیلی جریان دارد.
زادگاه و دوران کودکی
خلیلالله خلیلی در سال ۱۲۸۴ خورشیدی (۱۹۰۷ میلادی) در کابل زاده شد. خانوادهاش از تبار علم و سیاست بود. پدرش، میرزا محمدحسین خان خلیلی، از رجال سیاسی دوران امیر حبیبالله خان و از اعضای مجلس مشورتی در آن زمان بهشمار میرفت. اما زندگی خلیلالله خلیلی از همان آغاز با رنج و تبعید همراه شد. پس از اعدام پدرش در دوران امانالله خان، او به همراه خانوادهاش سالها در غربت و فقر زیست و این تجربه تلخ بعدها در اشعارش انعکاس عمیقی یافت.خلی
تحصیلات و آغاز شاعری
استاد خلیلی تحصیلات ابتدایی را در مکتب حبیبیه کابل آغاز کرد و سپس علوم دینی، ادبیات فارسی، عربی و تاریخ را نزد استادان برجسته آن زمان فراگرفت. از جوانی ذوق شاعری در او آشکار شد و نخستین اشعارش در روزنامهها و مجلات آن دوره منتشر گردید. شعرهای آغازین خلیلی بیشتر رنگ و بوی عاشقانه و عارفانه داشت، اما بهتدریج، مضمونهای اجتماعی، سیاسی و ملی در آثارش برجسته شد.
در سیاست و فرهنگ
استاد خلیلی تنها شاعر نبود، بلکه نقش پررنگی در عرصه سیاست و فرهنگ افغانستان ایفا کرد. او در دوره پادشاهی محمد ظاهرشاه به مقامهای مهمی چون وزیر اطلاعات و فرهنگ، معاون نخستوزیر و سفیر افغانستان در عربستان سعودی دست یافت. با این حال، سیاست هرگز نتوانست او را از شعر جدا کند. او در تمام دوران خدمتش، قلم را سلاحی برای آگاهی، بیداری و عشق به وطن میدانست.
شعر خلیلی؛ پیوند میان سنت و معاصرت
شعر خلیلالله خلیلی آمیزهای از استحکام زبان کلاسیک و شور اندیشه مدرن است. او با تسلط کامل بر شعر کهن فارسی، از سبک خراسانی و عراقی الهام میگرفت و در قالبهای غزل، قصیده، مثنوی و رباعی بهخوبی میدرخشید.
با این حال، درونمایه اشعارش ریشه در واقعیتهای زمانه داشت. او دربارهی درد مردم، بیعدالتی، جنگ و فقر سرود و در کنار آن، شعرهای عارفانه و فلسفیاش رنگی از عرفان شرقی و انساندوستی داشت.
یکی از ویژگیهای برجسته شعر او، سادگی و فصاحت است. واژگانش پر از موسیقی درونی و تصویرهای زنده از طبیعت، عشق و میهناند. خلیلی در یکی از سرودههای مشهورش، با بیانی سوزناک میگوید:
“من از دیار غریبیام که نالههایم را
صدای گریهی باد خزان نمیفهمد.”
آثار و نوشتهها
استاد خلیلی مجموعهای غنی از آثار منظوم و منثور از خود بهجا گذاشته است. مهمترین آثار او عبارتاند از:
دیوان خلیلی (شامل غزلها، قصیدهها و مثنویها)
آینهای از زمانه (مجموعه مقالات و خاطرات)
سرگذشت من و زمانه (خاطرات سیاسی و اجتماعی)
مرد و نامرد (رمان تاریخی)
قصر بلور (اشعار عاشقانه)
بانگ درهٔ غربت (شعرهایی از دوران تبعید)
در کنار این آثار، خلیلی پژوهشهای ارزشمندی در زمینه تاریخ و فرهنگ اسلامی نیز نگاشته است.
خلیلی در تبعید
پس از کودتای سال ۱۳۵۲ و سقوط نظام سلطنتی، استاد خلیلی مدتی از سیاست کنار رفت، اما در دوران اشغال افغانستان توسط شوروی، به صف مخالفان پیوست و از پاکستان با سرودههای خود به حمایت از مجاهدین برخاست. شعرهای آن دوران او سرشار از حس مقاومت، ایمان و امید به آزادی بود. سرانجام سالهای پایانی عمرش را در تبعید در اسلامآباد گذراند.
درگذشت و میراث ادبی
استاد خلیلالله خلیلی در سال ۱۳۶۶ خورشیدی (۱۹۸۶ میلادی) در اسلامآباد پاکستان درگذشت و در جوار اقبال لاهوری به خاک سپرده شد. پس از سقوط امارت اسلامی، پیکر او به افغانستان منتقل و در کابل به خاک سپرده شد.
خلیلی امروز بهعنوان یکی از پایهگذاران شعر معاصر افغانستان شناخته میشود. شعر او همچنان در میان نسل جوان محبوب است و بسیاری از ابیاتش در کتابهای درسی، محافل فرهنگی و رسانهها بازتاب دارد.
