10 نکته مهم که والدین برای تربیت فرزندان خود باید بدانند
بزرگان اهل فن همواره در گفتار و نوشتار خود، کودکان را به «کاغذ سفید» تشبیه کردهاند. این بدان معنا است که همه باید مواظب گفتار و کردار خود در قبال تربیت این نونهالان باشند، تا مبادا خواسته و غالباً ناخواسته و یا ندانسته، چنان اثری را روی این پارچه مصفا از خود به جا بگذارند که جبران آن به صعوبت و اکثراً محال میباشد.
محمدمصطفی محمدیار
بزرگان اهل فن همواره در گفتار و نوشتار خود، کودکان را به «کاغذ سفید» تشبیه کردهاند. این بدان معنا است که همه باید مواظب گفتار و کردار خود در قبال تربیت این نونهالان باشند، تا مبادا خواسته و غالباً ناخواسته و یا ندانسته، چنان اثری را روی این پارچه مصفا از خود به جا بگذارند که جبران آن به صعوبت و اکثراً محال میباشد. این معنا و تشبیه به کاغذ سفید، چه زیبا و حتا درست است، چون همه نیز شاهد وجه این تسمیه و تشبیه هستیم که وقتی روی کاغذ واقعی حتا با مداد ساده مینویسیم و متوجه اشتباه میشویم و سپس در پاک کردن آن میکوشیم، میبینیم که اثر خیره از آن برجا مانده است، ولی قضیه زمانی دشوار و ناممکن است که این نوشته را با قلم خودکار نوشته باشیم و پس از آن بخواهیم که آن را پاک کنیم.
صورت مسئله را همه ما در جامعه افغانستان به وضوح بیشتر میبینیم، جاییکه سطح دانش به دلایل مختلف و مرتبط به هم از قبیل جنگهای چند دههای، ضعف اقتصادی، ناامیدی از آینده، دلسردی از زندگی، دانشآموزی به سبب کسب یک تصدیقنامه برای فردا و یا داشتن یک شهادتنامه برای کسب درآمد و پول و معاش و غیره، در بزرگان به صفر تقرب دارد و بدیهی است که همین بزرگان طوری که پیش از این نیز بدان اشارت داشتیم، با گفتار و کردار نسنجیده خود به شکل عمدی و غیرعمدی الگوی نادرست برای کوچکتران در درون و بیرون از خانه قرار میگیرند.
لذا در این نوشتار هر چند مختصر و پراگنده، سعی بر آن است تا نکاتی را برای بزرگان خانوادهها به طور شمارهوار گوشزد کنیم که اشتباهات رایج محیط افغانستان بوده و پیش از این هرگز از زبان متخصصین جامعهشناسی، روانشناسی، علوم دینی، تربیتی و در مجموع خبرگان علوم اجتماعی و انسانی به سمع و خوانششان نرسیده است و نکات متذکره از قرار ذیلاند:
- از کودکان هرگز نپرسید که “پدرت را بیشتر دوست داری و یا مادرت را؟”. شخص پرسنده با این پرسش نادرست خود، به کودک درسی از تبعیض بیمورد و تمایز قایل شدن به یکی از والدینش را میآموزاند. آن کودک معصوم دیگر متوجه سبک و سنگین کردن میان مادر و پدر میشود. این اوضاع زمانی بدتر میشود که گاهی آن شخص پرسنده به دنبال پرسش دیگر خود میرود و از کودک میپرسد که: “حالا که مادر یا پدرت را بیشتر دوست داری و آن دیگری را کمتر، دلیل تو چیست؟”. این گونه، کودک در اندیشه عمیقتر فرو رفته و کوشش میکند تا بیشتر سوابق والدین خود را بررسی کند و پاسخی برای این پرسش بیابد و بعد همواره این قضاوتهای کودک در مورد یکی از پدر و مادرش، در ذهن وی مرور شده و آهستهآهسته تقویت میشود و بالاخره خود این کودک نیز افکار خود را درست میپندارد و به این باورمند میشود که همان یکی از والدین وی، واقعاً بد یا دارای صفات منفی است.
- برای کودکان خود بازیچههای جنگی مانند شمشیر، تیروکمان و سایر اسلحههای گرم و سرد نخرید. ملت افغانستان به حد کافی از آثار نامیمون جنگ دارای تجربه هستند و دیگر هرگز لازم نیست تا برای کودکان خود این میراث پلید را به جا بگذارید. در عوض چه خوب است که برای آنها تقویتکننده ذهن و روان از قبیل معماها و یا مواد درسی و قرطاسیه بخریم تا در راه علم و خرد مشغول و مصروف باشند و تفریح و بازی آنها نیز با مواد آموزنده و مثبت باشد.
- واژههایی را که کودکانتان به دلیل زبان کودکانهشان، نادرست تلفظ میکنند، دوباره تکرار نکنید. مثلاً اگر کودکی به جای تلفظ «پیاله»، «پیله» میگوید و این باعث میشود که قلب شما از معصومیت و زیبایی ادا کردن الفاظ او جوش بزند، این بدان معنا نیست که شما دوباره حینی که چهره او را با لبخند و محبت میبوسید، دوباره این بیان نادرست او را تکرار کنید. چون این کار شما باعث میشود که در ذهن او تلفظ نادرست او مُهر تایید و تصویب را بر خود بگیرد. پس اینگونه شما در نخست لفظ نادرست، او را برای او درست مینمایانید و پس از چند سال دوباره کوشش میکنید که آن درس نادرست را از ذهن وی پاک کرده و به جای آن، لفظ درست را با یک دنیا زحمت در حافظهاش حک کنید و اینگونه هم او را به زحمت میسازید و هم خود را دچار مشقت میکنید.
- شکل درست از واژههایی را برای کودکان بیاموزانید که هنوز نیاموختهاند. در افغانستان برای برخی از الفاظ، تلفظ کودکانه ساختهاند. مثلاً به جای «گربه یا پشک»، «پیشو» میگویند. در این صورت نیز بیانات مذکور در فقره فوق صادق است که نه خود را به مشقت بیندازید و نه کودک را بعداً به خاطر آموختن شکل درست از واژه، خسته بسازید. پس خوب است که از نخست یک استاد خوب و دقیق برای کودکان باشید.
- کودکان خود را رشوتشناس نسازید. در دین اسلام، رشوتدهنده و رشوتگیرنده عاصی شناخته شده است. در برخی از خانوادهها دیده میشود که به طور مثال به کودک میگویند: “یک بوسه بده تا برایت پول بدهم، فلان کار من را بکن تا تو را به تفریح و سیاحت ببرم”. آنان برای رسیدن به مقاصد خود، کودک را تطمیع میکنند که این یک شیوه نادرست تربیتی است.
- برای خوراکیهای افزون بر وعدههای غذایی سه وقت، خوردنیهای مقوی، مغذی و مفید از قبیل میوه خشک بخرید و اینها را بدیل بسازید برای خوردنیهای پنج افغانیگی ساخت کارخانههای بازرگانان بیاندیشه و دشمن جیب و صحت ملت. اینگونه شما باعث میشوید تا بازرگانان مضر را ضربه اقتصادی بزنید و نقش خود را در تنظیم تولیدات و یا واردات ناکارآمد به شکل درست بازی کنید، ولی در صورتیکه فکر میکنید شما توانایی مالی کافی برای خرید اینها را ندارید، مطمئن باشید که در این مورد دچار اشتباه شدهاید، چون اگر شما در مصارفتان یک لحظه مداقه بفرمایید، متوجه میشوید، خیلی موارد وجود دارند که شما در آن موارد به ناحق پول صرف میکنید. به طور مثال مردان میتوانند که از استفاده دخانیات و یا پان (نصوارهای هندی و یا افغانی) خودداری کنند، خانوادهها میتوانند که در صرف غذا از نوشابههای گازدار استفاده نکنند و به جای آن آب بنوشند، خانمها به هر مناسبت لباسهای جدید نسازند و خود را با جملات مختلف (از قبیل: هیچ چیز برای پوشیدن ندارم. آنچه که دارم، را در محفل قبلی پوشیدهام و آنرا همه دیدهاند) نفریبند. پولهای متعدد را به نام روینماگی تازه عروس و کودک نوزاد هزینه نکنید. در مجموع، متوجه خواهید شد که از این سنخ مصارف غیرعقلانی و سفیهانه کثیر در جامعه افغانستان وجود دارد که باید از آنها جلوگیری شود و این پولها به طور عادلانه یعنی در جای درست آن استفاده شوند. اینگونه شما باعث خواهد شدید که کودکانتان به بیان جامعه افغانستان، چشمگشنه و نادیده بار نیایند. چون بارها دیده شده است، کودک که این خصلت منفی را داشته است، چشم در جیب، دست، دهن و دسترخوان دیگران داشته است و همین که چنین غذاهای را دیده است، بر آن هجوم برده و مانند یک کودک گپناشنو و بیگفت، با دو دست و دوکومهیی خورده است که مبادا دیگر این خوردنیها را دوباره پیدا نتوانم. لذا پیش از اینکه رفتار آنها، نمایانگر بیمدیریتی شما در زندگی شخصی و درون خانوادهتان گردد، خوب است که از قبل حس خوردن و ناآشنا بودن با چنین خوراکیهای گرانبها را با تنظیم مصارف مالی خود، مرفوع کنید.
- لتوکوب کودکان در کتب فقهی تحت عنوان «حق تادیب» برای والدین و یا مربی به اندازه متعارف شناخته شده است. در حالیکه این حق در هیچ جایی از قرآن به نظر نمیرسد و حتا در احادیث نبوی و سایر معصومین و در سیره عقلای عالم که مرتبت پایینتر از قرآن دارند، این حق دیده نمیشود. یعنی همیشه از این بزرگان چه به شکل گفتاری و چه به شکل عملی، گفتار و کردار محبتآمیز و عاری از کوچکترین خشونت به ما رسیده است. در واقعیت نیز به نظر میرسد که اعمال خشونت در برابر کودکان از سوی کسانی است که از فهم و دانش کمتر برخوردار هستند. خشونت و تادیب فزیکی زمانی مطرح میشود که منطق تمام میشود. آنان بر کودکان، که از دانایی پایین برخوردارند، ضربوشتم را روا میدارند که این خود نشانگر دانایی پایین آن بزرگسال است. در خطاب به این بزرگسالان باید گفت، از تو که توقع میرود تا با استفاده از عقل و فهم خود با کودک رفتار بکنی و او را بفهمانی، ولی این کار را نمیکنی، پس چگونه از کودک انتظار این مقدار از درک را داشت و در حالی که کودک به طریق اولی نمیفهمد. پس تو که آن کودک را میزنی، چون آن کودک به گپ نمیفهمد، پس تو نیز باید مورد ضربوشتم قرار بگیری، چون تو نیز نمیفهمی که با یک کودک چگونه باید رفتار بکنی. دیگر این که با مطالعه در باب حدود، قصاص و دیات نیز دیده میشود که زدنوکندن چقدر مسئولیتآور و نابخشودنی است.
- به شنیدن حرف کودکانتان وقت داشته باشید. زمانیکه آنها سخن میزنند و یا از شما پرسش میپرسند، آنها را به الفاظ خُرد کننده مانند «چُپ باش»، «کم گپ بزن»، «آرام باش»، «چقدر گپ میزنی»، «دیوانهمان کردی»، «گنگه شو»،… ساکت نکنید. به حرفهایشان اهمیت بدهید، آنان را بشنوید، در مقابل آنها صبور باشید، جبین گشاده و لبان بالبخند و محبت برای آنها داشته باشید، چون اگر امروز به آنان گوش ندهید، در آینده اشخاص بیجرات، شرمسار و منزوی بار میآیند و گاهی نیز این عقدهها در نزد کس دیگری باز میشود که فکر میکنند آن شخص ثالث و اجنبی، یک شنونده خوب برای آنها است. گاهی این تخلیه درونی نزد افراد بیگانه باعث کشف اسرار درون خانوادهها شده و باعث سوءاستفادهجوییهای متنوع میشود. در حالی که امنترین جای برای پرسوپال، گفتوشنود و انواع تخلیههای روحی، روانی و درونی، همانا درون مرزهای خانوادگی است که اگر گپها در همان جا گفته نشوند، در هر جای دیگر، مشکلساز بوده میتواند. به همین دلیل و به طریق اولی که باید به حرف کودکانتان بیشتر از برنامههای غیرضروری و غیراولیه از قبیل شنیدن آهنگ، دیدن فیلم و سریال، یاوهگویی و غیبت کردن، ارجحیت بدهید.
- از کودکانتان، برای بوسیدن ایشان اجازه بگیرید و به پاسخ آنها احترام بگذارید. اینگونه به آنها احساس بدهید که آنها پس از آفریدگار، بر جسم خود دارای انتخاب و اختیارند. وجود آنها مال عامالمنفعه نیست تا برای استفاده از آن، هیچ قیدوشرط وجود نداشته باشد. به آنان بیاموزانید که وجودشان، حریم خصوصی آنان است و چگونه سوءاستفادهها، هوسرانیها، غافلگیر شدنها، در دام افتادنها، شیطنتها، برنامهریزیها، ابزار قرار گرفتنها و هر مورد منفی دیگر را شناسایی کرده و از آن در امان بمانند. اینگونه به آنها تلقین کنید که چیزی به نام حدوحدود وجود دارد که دیگران از تعرض به آن ممنوعاند. زمانی نیز که اجازه گرفتید، آنها را عادلانه ببوسید. یعنی نه آنقدر کم ببوسید که فکر کنند که شما آنها را دوست ندارید و متوجه محبت شما نشوند و نه آنقدر زیاد ببوسید که اذیت شوند و سپس شما را هُل دهند و جیغ بزنند. این را نیز متوجه باشید که کجاهای وجود کودکان را باید ببوسید، چون والدینی نیز وجود دارند که دهنوزبان کودکان را میبوسند. این در حالی است که لبهای انسان از اعضای تحریککننده است، چون همانطور که این والدین به جای بوسیدن از چهره و سر کودکان، لبان آنها را انتخاب میکنند و این حصه را به خاطری که خودشان کیف میکنند، انتخاب میکنند و متوجه یک مزه متفاوت در آن شدهاند، کودکان نیز آهستهآهسته متوجه یک حس متفاوت میشوند که این نیز به نوبه خود عواقب ناخوشآیند را به دنبال دارد.
- بعضاً دیده میشود که پدران آلت تناسلی پسرشان را مورد نوازش فیزیکی و یا لفظی قرار میدهند. این عمل شدیداً ناپسند بوده و اضرار متعدد دارد. مثلاً کودکان با این کار پدرشان در نخست از نظر ذهنی متوجه آلت تناسلی خود میشوند که این چیز در وجود من چقدر ویژه است که یک تعداد کودکان دیگر (یعنی طبقه اناث) از آن ندارند. سپس با لمس پدرانشان، متوجه یک احساس متفاوت، جالب و خوشآیند در وجود خود میشوند. دیگر اینکه، این عمل پدر باعث میشود که کودک برهنگی آلت تناسلی، در دسترس فرد دوم بودن آن، در معرض دید شخص دوم بودن آن و حرف زدن بیمورد در مورد آن را عادی پنداشته و با اصطلاح «حریم خصوصی» بیگانه میشوند و پدران باعث میشوند به اصطلاح عوام، فرزند را فرد لُچک و چشمپاره تربیت کنند. در حالیکه این امور به معنای تجاوز جنسی به شکل فزیکی و لفظی به فرزند بوده و به حیثیت، شخصیت، آبرو، عزت و کرامت او لطمه وارد کردن است و عمل خلاف اخلاق حسنه است.
سخن پایانی: مشکلات موجود در خانوادههای افغانستانی بیش از آن است که در این مختصر بگنجد و این نوشتار فقط در حد اشاره به معدود موارد بود. ولی برای راهحل آن میتوان کتابخوانی را به عنوان بهترین توصیه به همه اعضای خانوادهها توصیه کرد و آنان نیز که توانایی مطالعه را به دلایل مختلف ندارند، میتوانند با اشخاص دانا در درون خانواده رجوع کرده و یا در بیرون خانواده و در سطح جامعه با چنین افراد خردمند نشست و برخاست داشته باشند. راه دیگر میتواند دنبال کردن برنامههای آموزشی و تربیتی از طریق رادیو، تلویزیون، ماهواره و انترنت باشد که امروزه در دسترس همه افراد قرار دارد تا باشد که کودکان معصوم را به بزرگان معصوم، پاک و سالم برای فردا تربیت کنیم.
بسیارمفیدبرای همه خانواده
اګر هرخانواده نقاط ذکرشده را مراعت کند مطمین استم که در اینده نسل جوان ما بعث خوشنودی خانوده وجامعه میشود
دراخیر جای دارد از نویسنده تشکر کنم سرفراز باشید محمدی صاحب