روز کم فروغ ولنتاین در قلب پایتخت
ولنتاین که اکنون در میان جوانان افغانستان جا باز کرده است، نشان میدهد که این روز برای سنتیترین خانوادهها در این کشور دارد به یک مسئله عادی تبدیل میشود، اما دلدادهها پس از تسلط طالبان بر کابل، جرئت تجلیل از ولنتاین را آنچنان که باید، از دست دادهاند. زیرا، طالبان با سنت "روز عشاق" سر سازش نداشته و اغلب نگاه بدوی و ستیزجویانه نسبت به "عشق" دارند.
ولنتاین (Valentine’s Day) که از آن به نام روز عشق یا عشاق نیز یاد میشود، هر سال در 14 فبروری جشن گرفته میشود. این گرامیداشت به عنوان “قدیس ولنتاین” و از طریق سنتهای مردمی، به یک جشن فرهنگی، مذهبی و تجاری مهم ولی عاشقانه در بسیاری از مناطق جهان تبدیل شده است.
داستانهای مختلفی در مورد اینکه چرا 14 فبروری روز ولنتاین انتخاب شده است، وجود دارد. در اشعار اوتون دوگراندسون (Oton III de Grandson)، جفری چاوسر و شارل، دوک اورلئان بین سالهای 1394-1465 که در بریتانیا اسیر شده بودند، مطالبی وجود دارد که اغلب به روز ولنتاین اشاره میکند. اولین یادکرد از روز ولنتاین با مفهوم عشق به قرن چهاردهم در بریتانیا برمیگردد. در این دوران مرسوم بود که عاشقان یادداشتهای رومانتیک ردوبدل میکردند و یکدیگر را “ولنتاین” مینامیدند.
بر مبنای همین مسئله، ولنتاین در افغانستان با وجود فقر، جنگ، ناامنی و افزایش روزافزون خشونت، تجلیل میشد و دلدادهها در این کشور از ولنتاین در کنار عشق خود تجلیل میکردند و روایتهای عاشقانه و وصل سر میدادند تا دو خواست را پیوند دهند.
تجلیل از روز ولنتاین در افغانستان که کشوری کاملاً سنتی است، پیشینه چندانی ندارد. تا چند سال پیش، شهروندان این کشور در مورد ولنتاین آشنایی و معلوماتی چندانی نداشتند، اما اکنون از این روز در شهرهای چون؛ کابل، هرات و مزارشریف، رستورانها و کافهها برای تجلیل از ولنتاین به صورت ویژه آراسته میشوند تا شهروندان این روز را به دور از دغدغههای “جمهوریت” و “امارت”، فقر، جنگ، تباهی و ناامنی با معشوقههای خود جشن بگیرند، قصههای عاشقانه تعریف کنند و برای همدیگر گل و تحفه هدیه دهند و خاطره خلق نمایند.
ولنتاین که اکنون در میان جوانان افغانستان جا باز کرده است، نشان میدهد که این روز برای سنتیترین خانوادهها در این کشور دارد به یک مسئله عادی تبدیل میشود، اما دلدادهها پس از تسلط طالبان بر کابل، جرئت تجلیل از ولنتاین را آنچنان که باید، از دست دادهاند. زیرا، طالبان با سنت “روز عشاق” سر سازش نداشته و اغلب نگاه بدوی و ستیزجویانه نسبت به “عشق” دارند.
پس از 15 اگست، همانطور که فقر افزایش یافت، گردش سرمایه رونق خویش را از دست داد، نظام از هم پاشید، خدمات تعطیل شد، ولنتاین و قصههای دلداگی نیز کم فروغ شده و آن شور و هیجان سالهای گذشته را ندارد. با تسلط طالبان، شهروندان دیگر نمیتوانند با آن اشتیاق وصفناپذیر و بدون واهمه گذشته، لحظات هیجانانگیز زندگیشان را در کنار عشقشان با دلگرمی تجلیل کنند و برای همدیگر “خاطره”، “لذت” و “خلوت” خلق نمایند.
برای خلق خاطره پلسرخ، گولایی دواخانه و کوچه گلفروشی معروف است. بسیاری از جوانان از این مکانها خاطره دارند و در حسرت تکرار آن اند. پلسرخ، گولایی دواخانه و کوچه گلفروشی شهرنو کابل جایی است که همواره و در هر فصل سال گلهای تازه در پیدا میشود و عاشقان علاقمند اند تا گلهای تازه به ویژه گلهای سرخ را از این مکانها برای معشوقههایشان خریداری کنند و به رسم “دوست داشتن” به آنها هدیه دهند؛ ولی امسال این مکانها نیز آن صفا و جوش و خروش سال گذشته را ندارند و گویا حاکمیت دوباره طالبان از رونق این “گلها” و “گلفروشها” نیز کاستهاند.
در سالهای گذشته، کابل یک روز پیش از 14 فبروری با گلهای تازه، خرسک، پوقانههای رنگارنگ و انواع هدیهها آذین میشدند، ولی 14 فبروری امسال، کابل آن هیجان سالهای گذشته را ندارد. پلسرخ، دیگر آن قلب تپنده کابل نیست تا روایتهای عاشقانه در دل آن ریشه دواند و نضج گیرد. طالبان، نه تنها معادلههای سیاسی-اقتصادی را وارونه کردند بلکه، انگیزه، شور، هیجان و روایتهای دلدادگی جوانان را نیز با ترویج ایدیولوژی جزمگرایانه سلب نمودهاند.
افغانستان با آنکه یک کشور سنتی است، ولی شهروندان این کشور در 14 فبروری امسال با معشوقههایشان در زیر حاکمیت طالبان، پنهانی و آشکارا دیدار میکنند تا روایت عشق و دلدادگی در متن گفتمان “امارتی” هضم نشود و سیطره جزمانگاری در بستر جامعه جای عشق و دیگردوستی را نگیرد. جوانان عاشق با آنکه جو جامعه در شرایط فعلی مناسب نیست با آن هم تن به فیصلهها و جرگههای طالبان نداده و ماجرای عشقشان را پیداوپنهان ابراز میکنند تا به روایتهای ضد عشق، قسماً دهنکجی کرده باشند.
پهلوی دیگر بحث این است که با گذشت 20 سال و حمایت جامعه جهانی از این کشور و روشن شدن دیدگاههای شهروندان نسبت به قضایا، هنوز هم سایه ستبر سنت در این کشور پهن است و با گذشت هر روز خشونتهای خانوادگی و به بد دادن دختران در روستاها و قریهها هنوز هم جریان دارد و دهها زن و دختر در دور افتادهترین نقاط افغانستان از اساسیترین حقوقشان که همانا انتخاب همسر است، محروماند و همسران آنان را بزرگان خانواده برمیگزینند و حق دوستداشتن نیز از آنها گرفته شده که این امر پس از 15 اگست افزون نیز شده است.
بحث دیگر این است که جامعه محل تلاقی تساهل، مدارا و گفتمان همدیگرپذیری است که نباید چنین ویژگیها از بستر جامعه سلب گردد و جای آنرا افراطیت و جزماندیشی بگیرد. تجلیل از انساندوستی در واقع، رفتن به سوی بالندگی و جلوگیری از میرندگی است و شهرندان نیاز به بالندگی و ارتقای کرامت انسانی دارند و تجلیل، تحلیل و تکریم از چنین سنتها راه همدیگرپذیری را بین گروههای مختلف به ویژه جوانان باز کرده و زمینه “وصل” شهروندان را بیشتر از پیش فراهم میسازد و ولنتاین نیز وصل دو انسان عاشق و سنت دوستداشتن در بستر زندگی است. پس همدیگر را گرامی بداریم و از این طریق کینهها و نفرتها را دور بریزیم و در شرایط ناگوار فعلی پیوند ملتها و وصل شهروندان را فراهم سازیم.