تلاشی خانهبهخانه؛ از نمایش قدرت تا شایعهسازی
عملیاتی که با هیاهو همراه است و با نشر تصاویری، نوعی نمایش قدرت طالبان را به رخ میکشد.
محمدآصف طیبی
اکنون در آستانه هفت ماههگی تسلط طالبان بر افغانستان قرار داریم. برخلاف ظاهرسازی و تلاشهای نمادین طالبان، وضعیت بسیار پیچیده و دردآور است. شاید وضعیت برای خود طالبان دستکم از لحاظ اقتصادی چندان نامناسب نباشد. به صورت هفتهوار میلیونها دالر وارد ادارات مالی میشود که کنترلشان در دست نیروهای طالبان است. طالبان همچنین از کمکهای نقدی و غیرنقدی جهانی سهم مشخصی را برای خود بر میدارند؛ هم به صورت علنی و هم به صورت غیرعلنی.
جهان ظاهراً با مردم افغانستان کمک میکنند، اما خودشان هم میدانند که بخش عمده کمکهای سرازیر شده در افغانستان تحت هر عنوانی، به جیب طالبان واریز میشود. جهان در کنار کمک مستقیم به طالبان تحت عنوان کمکهای بشردوستانه، مقداری را نیز ماهانه باج میدهد تا نهادهای مربوط به سازمان ملل در کابل و ولایات بتوانند به فعالیتهایشان ادامه دهند.
اغراق نیست اگر بگوییم که ده درصد کمکهای ارسالی جهانی سهم مردم افغانستان نیست، بیش از 90 درصد این کمکها به شکل رسمی و غیررسمی بین طالبان و به خصوص جنگجویان و فرماندهان آنها توزیع میشود. گزارش نماینده ویژه سازمان ملل به شورای امنیت این سازمان، از نظر من و به اساس ارزیابی همکاران ما در خبرگزاری پیکآفتاب کاملاً دروغ بود. بهتر بود خانم دیبرا لاینز میگفت که کمکها را به ولسوالیهایی بردیم که در آن جنگجویان طالبان به عنوان افراد ملکی کمک دریافت میکنند.
در مناطق و ولایاتی که اقوام غیرپشتون حضور دارند و به صورت طبیعی حداقل در صفوف جنگی طالبان حاضر نمیشوند، یا اصلاً کمک نرفته است و یا آنکه بخش عمده کمکهای ارسالی به سنگرهای طالبان تقدیم شده است. به عنوان نمونه در پنجاب بامیان، افراد طالبان از هر شورای انکشافی دو بوجی آرد به زور گرفتهاند.
خوب است که نامهای ولایاتی که بیشترین کمکها را دریافت کردهاند، یادآوری کنیم و بدانیم که آنها فعلاً در کدام صف ایستادهاند تا متوجه شویم که واقعاً کمکها به چه کسانی رسیده است. ننگرهار، بدخشان، هلمند، قندهار و خوست، از جمله ولایاتی هستند که بیشترین کمکهای ظاهراً بشردوستانه جامعه جهانی را دریافت کردهاند. این ولایات از پایگاههای اصلی طالبان در حال حاضر به شمار میروند.
طالبان سرمست از این همه دارایی که در 20 سال گذشته هرگز به آن دسترسی نداشته، حالا در خیابانهای کابل و برخی ولایات نمایش قدرت میدهند. به راحتی تهدید میکنند، بازداشت میکنند و اگر لازم شد میکُشند.
طالبان در قبال هیچ یک از کارهایشان پاسخگو نیستند؛ زیرا کسی جرئت نمیکند از آنها بازخواست نماید. لابیگران بینالمللی طالبان نیز در بین همه گروهها از جمله جامعه مدنی و فعالان حقوق زن، به توجیه رفتارهای طالبان میپردازند تا افکار و ذهنیت عمومی جهان را برای ارسال کمکهای بیشتر به طالبان توجیه نمایند. حتا نماینده سازمان ملل در کابل نیز، در آخرین سخنانش به شورای امنیت سازمان ملل، از ضرورت ارتباط با طالبان سخن گفت.
طالبان پس از سرکوب اعتراضات زنان که مهمترین مسئله حاکمیت این دورهشان به حساب میآمد، حالا یک به یک صداهای انفرادی که از رسانهها، به افشاگری رفتارهای طالبان میپردازند، را خاموش میکنند. در ماههای اخیر چندین بازداشت کلیدی در کابل صورت گرفته است. فیضالله جلال که بیمهابا به طالبان حمله میکرد، پس از یک بازداشت و احتمالاً شکنجه، 180 درجه تغییر موضع داد و طالبان را فرشته نجات مردم افغانستان خواند. پس از آن نیز چندین برنامه رسانهای که احتمالاً به ضرر طالبان بوده، تحت فشار سانسور و از نشرش جلوگیری شده است.
اکنون در گرماگرم شعلهور شدن جنگ اوکراین که ظاهراً توجه جهانی را از افغانستان به شرق اروپا معطوف کرد، طالبان عملیات گسترده پاکسازی در کابل و برخی ولایات را راهاندازی کردهاند. عملیاتی که با هیاهو همراه است و با نشر تصاویری، نوعی نمایش قدرت طالبان را به رخ میکشد. طالبان در عملیات تلاشی خانهبهخانه، تلاش دارند این مسئله را ثابت سازند که تمامی حرکتهای مخالف حاکمیت خود را به زودی ریشهکن خواهند کرد و این مسئله میتواند به دوام و بقای آنها منجر گردد.
طالبان البته که در جریان این عملیات، به شایعهسازیها نیز توجه دارند. به عنوان نمونه، به دست آوردن هفت تانک هاموی از یک خانه که اغراقآمیز به نظر میرسد و نه تنها کاربران شبکههای اجتماعی، بلکه افراد عادی نیز آن را باور نکردند.