لویهجرگه؛ ریش و شانه به دست خلیفه
پیشنهاد این رویه آن هم برای حاکمیتی که در پنج ماه گذشته به هیچ نهاد یا آدرس داخلی و خارجی در هیچ زمینهای پاسخگو نبوده و تنها مرجع مسئول خودش را قلمداد میکند، در واقع دادن ریش و قیچی به دست خلیفه است که هرگونه خودش خواست ببرد و اصلاح کند و در نهایت کارهای خودش را رنگ و مشروعیت مردمی دهد.
محمدآصف طیبی
نشست سه روزه اسلو در حالی پایان یافت که بیانیه پایانی آن رسانهای نشد. از تمامی گفتگوهای سه روزه در پایتخت ناروی، تنها این که این گفتگوها به جنگ و جدل بین شرکت کنندگان منجر نشده، بیرون داده شد و شرکت کنندگان گفتند نشست اسلو در فضای مسالمتآمیز به پایان رسید.
بازگشایی مکاتب دخترانه، آزادی اجتماعات، حقوق بشر، دسترسی به خدمات صحی و حق کار زنان از جمله موضوعات مورد انتظار شهروندان افغانستان بود که باید در این نشست به صورت جدی با طالبان مطرح میشد، اما نه طرف غربی اصرار زیادی بر این موضوعات داشت و نه هم طالبان تاکنون در مورد هیچکدام از این موضوعات اطمینان قطعی داده است. تنها امیرخان متقی، سرپرست هیئت طالبان گفته که تلاش میکنیم اندکی حکومتمان را فراگیر سازیم.
البته از آن طرف نیز، غربیها به خواستها و مطالبات طالبان پاسخ قطعی ندادهاند و تنها وعده کردهاند که در صورت توافق نهایی این مطالبات میتواند مورد بررسی قرار گیرد. به عبارتی، هیچ مورد توافق شده در نشست اسلو وجود نداشت و دو طرف تنها بر ادامه گفتگوها تاکید کردهاند.
دادههای غیررسمی از اسلو اما، حاکی از آن است که هیئت اعزامی طالبان، امضای توافقنامه نهایی را به مشوره با رهبران طالب در کابل موکول کردهاند. دلیل اصلی این تاخیر، حوادثی است که در پیرامون نشست اسلو رخ داده است؛ یکی از مهمترین اتفاقات روزهای گذشته، حضور دردسرساز انس حقانی در ترکیب هیئت طالبان بود که با واکنش شماری از رسانهگران در اروپا همراه شد و حتا احتمال بازداشت او توسط پولیس ناروی را مطرح کرد. گفته میشود که اقدام طالبان برای بازداشت 40 زن در بلخ بیارتباط به این اتفاق نبوده و طالبان اقدام پیشگیرانه برای گرفتن تضمینی جهت گرفتاری احتمالی انس حقانی را روی دست گرفتهاند.
اما مهمترین موضوعی که از نشست اسلو رسانهای شده و احتمالاً به دلیل درنگ طالبان در مورد این گزینه، توافقنامه نهایی نیز نیمهکاره ماند، این مطلب است که غربیها در ناروی بر سازش و تعامل با طالبان تاکید کردند و برای رسیدن به چنین توافقی نیز راهکار قدیمی مطابق سلیقه و سنت قبیله را پیشنهاد کردهاند و احتمالاً انتظار داشتند که این پیشنهاد شان بدون درنگ و ملاحظه خاصی از سوی طالبان پذیرفته شود. چنانچه هنریک تون، معاون وزیرخارجه ناروی گفته است: یکی از مطالبات مطرحشده با طالبان این بود که یک روند سیاسی جامع باید در افغانستان آغاز شود و یکی از پیشنهادها این است که این روند در یک «لویهجرگه» اتفاق بیافتد.
سوال این است که چه کسی یا چه کسانی پشت نشست اسلو حضور داشتهاند و دلیلشان برای پیشنهاد لویهجرگه چه میتواند باشد؟ لویهجرگه مطابق تجربه تاریخی افغانستان، نه تنها به روند همهشمول سازی حکومت کمک نمیکند که میتواند زمینهساز حاکمیت متمرکز با لایههای ضخیمتر از قومیت خاص را مشروعیت ببخشد. کارکرد لویهجرگه در تجربه تاریخی افغانستان، مشروعیت بخشی به حاکمیتهای موجود است؛ زیرا اعضای لویهجرگه در نهایت با تایید قدرت حاکم انتخاب میشوند و در گذشتههای تاریخی تمامی لویهجرگههای برگزار شده، مطالبات و خواستهای حکومتهای وقت را جنبه قانونی و مردمی بخشیده است.
افغانستان در تاریخ 300 ساله حاکمیت، لویهجرگههای زیادی را برگزار کرده و برآیند تمامی جرگههای برگزار شده، هیچگاه خواست و مطالبات عامه مردم نبوده است. حتا در دموکراتیکترین دورانها نیز لویهجرگهها خواستهای مردمی را تعمیل نکرده است. پیشنهاد این رویه آن هم برای حاکمیتی که در پنج ماه گذشته به هیچ نهاد یا آدرس داخلی و خارجی در هیچ زمینهای پاسخگو نبوده و تنها مرجع مسئول خودش را قلمداد میکند، در واقع دادن ریش و قیچی به دست خلیفه است که هرگونه خودش خواست ببرد و اصلاح کند و در نهایت کارهای خودش را رنگ و مشروعیت مردمی دهد.
به نظر میرسد که پیشنهاد برگزاری لویهجرگه در واقع به عنوان راهحل مشکلات افغانستان نیست، بلکه تلاشی است برای سرپوش گذاشتن بر سیاهکاریهای جامعه جهانی که در تعامل با طالبان به بنبست رسیده و عملاً کاری از پیش نمیبرند. به عبارت دیگر، برای مقامات غربی، تنها دغدغه، یافتن راهی برای مشروعیت دادن به گروهی است که بیست سال پیش با تروریستی خواندن آن، راه برای حمله به افغانستان را برای خودشان باز کردند و حالا بعد از 20 سال با خروج غیرمسئولانه تمامی هزینههای یک ملت را نابود کرده و 40 میلیون انسان را گرفتار گرسنگی و قحطی مرگبار نمودهاند.