انفجارهای امروز؛ آمارهای متناقض تحت سیطره سانسور
خانم دیگری از کانتینر اجساد شهدا سخن میگوید که اجساد روی هم در آن انبار شده است و خانوادهها باید از بین این اجساد انبار شده، جگر گوشهشان را بیابند.
محمدآصف طیبی
دود، انفجار و انتحار، بار دیگر در غرب کابل به هوا رفت؛ دو مرکز آموزشی غرب پایتخت اهداف حملات تروریستی قرار گرفتند. انفجارهای امروز از یک مرکز آموزشی نسبتا گُمنام در منطقه قلعهنو شروع شد. پرتاب یک بمدستی به مرکز آموزشی ممتاز، دستکم سه دانشآموز این مرکز را زخمی کرد.
اما ادامه انفجارهای امروز خونین بود؛ سه انفجار بر مکتب عبدالرحیم شهید؛ پُر جمعیتترین و فعالترین لیسه دولتی در دشت برچی که به اساس آمارها، نزدیک به 30 هزار دانشآموز دارد. طالبان گفتهاند که این انفجارها هم ناشی از پرتاب بمدستی بوده، اما تصاویر نشان میدهد که دستکم یکی از انفجارهای صورت گرفته بر مکتب عبدالرحیم شهید، انتحاری بوده است. بدنهای قطعه، قطعه، دستها و پاهای بدون بدن و بدنهای بدون پا و همچنین دیوارهای تخریب شده، هیچ کدام نمیتوانند نتیجه انفجار ناشی از بمدستی باشد.
طالبان در همه چیز سانسور میکنند؛ اصل حمله را سانسور میکنند، آمارهای آن را سانسور میکنند و حمله کنندگان را نیز سانسور میکنند. اصل حمله را پرتاب بمدستی میخوانند که بر شاگردان صنفهای اول لیسه عبدالرحیم شهید رخ داده است، اما همه میدانند که انفجار در زمانی صورت گرفته که شاگردان دوره لیسه باید در مکتب حاضر باشند. تصاویر همرسانی شده از این فاجعه نشان میدهد که یکی از انفجارها ناشی از حمله انتحاری است. منابع مستقل آمار شهدا و زخمیها را بسیار بلند گزارش میکنند، اما شفاخانههای تحت کنترل طالبان نه تنها آمارها را پایین ذکر میکنند که از مراجعه کنندگان برای اهدای خون و نیز شناسایی عزیزانشان ممانعت میکنند. همین ممانعت طالبان باعث شده که شمار زیادی از زخمیها شانس زنده ماندن را از دست دهند. یکی از بانوان با ارسال فایل صوتی با بغض از دیگر شهروندان میخواهد که به شفاخانه محمدعلی جناح بیایند و خون اهدا کنند. خانم دیگری از کانتینر اجساد شهدا سخن میگوید که اجساد روی هم در آن انبار شده است و خانوادهها باید از بین این اجساد انبار شده، جگر گوشهشان را بیابند.
به رسانهها اجازه داده نمیشود گزارش تهیه کنند، مدیر و استادان مرکز آموزشی نیز بازداشت میشوند که چرا حمله در آنجا صورت گرفته و چرا آنرا رسانهای کردهاند. یعنی از نظر طالبان، عاملان حمله نیز باید مخفی بماند و اصلاً بهتر است که کسی از وقوع حمله آگاه نشود و اگر حمله بر یک مرکز آموزشی صورت میگیرد، به جای آنکه از خودشان بپرسند که چرا جلو حمله را گرفته نتوانستهاند، مدیر و استادان مرکز آموزشی را بازداشت میکنند.
انفجارهای زنجیرهای در حالی رخ داد و دهها جوان آیندهدار هزاره را ناکام ساخت که طالبان در هشت ماه گذشته امنیت را مهمترین ثمره تسلطشان بر افغانستان میخواندند. آنها همچنین ادعا دارند که تمامی گروههای تروریستی در افغانستان را از بین بردهاند. حالا باید پرسید که این انفجارها کار چه گروهی است؟ چرا طالبان از اهدای خون شهروندان جلوگیری میکنند؟ چرا از پوشش رسانهای حملات میترسند؟ و چرا نوعیت و آمار حملات تروریستی را مخفی میکنند؟