صداقت، دقت و شهروند محوری در خبررسانی

تخت رستم سمنگان؛ آمیزه‌ای از افسانه، آیین و تاریخ

در دل کوه‌های شمال افغانستان، در ولایت سمنگان، یکی از اسرارآمیزترین و کهن‌ترین آثار باستانی منطقه جای گرفته است: تخت رستم. این بنای سنگی نه تنها یادگاری از دوران شکوه‌مند بودایی در منطقه است، بلکه با افسانه‌های ایرانی و حماسه‌ی ملی شاهنامه نیز درآمیخته و جایگاه خاصی در فرهنگ مردم افغانستان و ایران یافته است. مقاله‌ی حاضر به بررسی ساختار، پیشینه‌ی تاریخی، جایگاه مذهبی و فرهنگی تخت رستم، و پیوند آن با اسطوره‌ها می‌پردازد.

جغرافیای محل و ساختار کلی تخت رستم

تخت رستم در حدود ۳ کیلومتری جنوب شرق شهر ایبک، مرکز ولایت سمنگان واقع شده است. این مکان روی یک تپه‌ی سنگی مرتفع ساخته شده و چشم‌انداز گسترده‌ای به دشت‌های اطراف دارد. موقعیت جغرافیایی آن به گونه‌ای است که دسترسی به آن آسان نیست و همین موضوع باعث شده تا طی قرون مختلف، نسبتاً سالم باقی بماند.

در مرکز این تپه، گودالی مدور به شکل استوپا تراشیده شده که قطر آن حدود ۲۵ متر است. اطراف این استوپا، فضاهایی به‌صورت غارهای کنده‌شده در دل کوه قرار دارند که به نظر می‌رسد محلی برای نیایش، اقامت راهبان، و نگهداری از اشیای مقدس بوده است.

پیشینه‌ی تاریخی و مذهبی

تاریخ ساخت تخت رستم به قرون اولیه‌ی میلادی و دوران شکوفایی آیین بودا در منطقه بازمی‌گردد. در سده‌های نخست پس از میلاد، به‌ویژه در دوران امپراتوری کوشانیان، آیین بودا از هند به افغانستان، آسیای مرکزی و خراسان گسترش یافت. تخت رستم یکی از مراکز مهم بودایی در این منطقه بوده و ساختار آن شباهت زیادی به دیگر استوپاهای بودایی در هند شمالی و بامیان دارد.

بر اساس پژوهش‌های باستان‌شناسی، ساختار تخت رستم شامل یک استوپای مرکزی، چندین غار کوچک برای عبادت و ریاضت، و یک دالان سنگی مارپیچ است که زائران در آن حرکت می‌کرده‌اند. در معماری بودایی، حرکت دور استوپا بخش مهمی از مناسک دینی بود و این ویژگی در تخت رستم نیز دیده می‌شود.

افول آیین بودا و تغییر کاربری مکان

با گسترش اسلام در سده‌ی هفتم میلادی و فتح خراسان، آیین بودا در این مناطق به تدریج جای خود را به اسلام داد. اگرچه بسیاری از معابد و استوپاها تخریب شدند، اما ساختارهایی مانند تخت رستم به سبب مکان‌یابی دشوار و جنس مقاوم سنگی‌شان باقی ماندند. در قرون بعدی، این محل کاربری مذهبی خود را از دست داد، اما در حافظه‌ی جمعی مردم منطقه باقی ماند و نام آن در قالب‌های اسطوره‌ای زنده ماند.

تخت رستم در اسطوره و ادبیات فارسی

یکی از جذاب‌ترین جنبه‌های تخت رستم، پیوند آن با حماسه‌ی ملی ایران، شاهنامه‌ی فردوسی، است. در بخشی از این شاهکار ادبی، رستم برای یافتن رودابه، دختر شاه کابل، به سمنگان می‌آید. در اینجا با تهمینه، دختر شاه سمنگان آشنا می‌شود و حاصل این پیوند، سهراب، یکی از تراژیک‌ترین شخصیت‌های شاهنامه است.

مردم محلی باور دارند که تخت رستم همان جایی است که رستم شب را در آن گذراند و با تهمینه دیدار کرد. غارهای سنگی این محل را به عنوان اقامتگاه رستم می‌دانند و در ادبیات عامیانه، داستان‌هایی در این باره نسل‌به‌نسل منتقل شده است.

اهمیت فرهنگی و گردشگری تخت رستم

تخت رستم نه‌تنها گنجینه‌ای باستان‌شناختی، بلکه یکی از منابع هویت فرهنگی مردم سمنگان و افغانستان به‌شمار می‌رود. این مکان می‌تواند به‌عنوان یکی از جاذبه‌های گردشگری فرهنگی و مذهبی مورد توجه قرار گیرد. متأسفانه، در طول سال‌های جنگ و ناامنی، توجه چندانی به حفظ و مرمت آن نشده و خطر فرسایش طبیعی و تخریب انسانی این اثر را تهدید می‌کند.

پژوهش‌های باستان‌شناسی و اهمیت جهانی

در دهه‌های گذشته، پژوهشگران افغان و بین‌المللی از جمله باستان‌شناسان فرانسوی و آلمانی، مطالعاتی روی تخت رستم انجام داده‌اند. این مکان در فهرست آثار ملی افغانستان ثبت شده و پیشنهادهایی نیز برای ثبت جهانی آن در یونسکو ارائه شده است. ساختار معماری و شباهت آن با مراکز بودایی مانند نالاندا در هند یا بامیان، اهمیت آن را دوچندان می‌کند.

نتیجه‌گیری

تخت رستم سمنگان، مکانی‌ست که در خود تاریخ، دین، اسطوره و فرهنگ را هم‌زمان جای داده است. این استوپای بودایی نه تنها نشان‌دهنده‌ی حضور پررنگ آیین بودا در منطقه‌ی خراسان تاریخی‌ست، بلکه با پیوند خوردن به داستان رستم و سهراب، به یکی از عناصر مهم فرهنگ عامه تبدیل شده است. حفاظت از چنین میراثی، نه‌تنها وظیفه‌ی مردم افغانستان، بلکه وظیفه‌ی جهانی برای حفظ تنوع فرهنگی بشریت است.

             
     

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
تماس با ما: contactus@paikaftab.com
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x