صداقت، دقت و شهروند محوری در خبررسانی

زخم‌ها با پوشاندن شفا نمی‌یابد

اوشو، نویسنده هندی می‌گوید: «زخم‌ها با پوشاندن شفا نمی‌یابند، زخم‌ها را نپوشانید، آن را بشناسید، عمیقاً واردش شوید، دردش را بکشید». امروز این گفته‌ای اوشو را می‌توان به تمام ابعاد زندگی‌مان چون سیاست، اقتصاد، امنیت، ثبات، فرهنگ و غیره تعمیم داد.

اوشو، نویسنده هندی می‌گوید: «زخم‌ها با پوشاندن شفا نمی‌یابند، زخم‌ها را نپوشانید، آن را بشناسید، عمیقاً واردش شوید، دردش را بکشید». امروز این گفته‌ای اوشو را می‌توان به تمام ابعاد زندگی‌مان چون سیاست، اقتصاد، امنیت، ثبات، فرهنگ و غیره تعمیم داد.

مردم افغانستان را از هر دریچه‌ای که به آن بنگریم، زخم خورده‌اند. چه از نگاه سیاست، چه امنیت و چه اقتصاد و فرهنگ. دکترین اقتصاد و سیاست و کنش‌گران سنت و فرهنگ، هیچ یک نتوانسته‌اند لباس فقر و بی‌ثباتی را از تن این جامعه بستانند، بلکه هر یک خود به آن افزوده‌اند. این لاپوشی‌گری در واقع پوشاندن زخم‌ها هستند نه شناسایی و درمان آن. مردم افغانستان نیاز دارند تا زخم‌های‌شان شناسایی شوند، عمیقاً وارد آن شود تا راه‌کاری عقلانی را برای رفع چالش‌ها (زخم‌ها)ی انباشته شده روی دست گیرند.

فرضیه‌های کهنه و اغلب غلط نمی‌تواند نسخه درمانی مردم افغانستان شود. ازین‌رو نیاز است فرضیه خود را بر پایه جهان مدرن وفق بدهیم. بنابراین زیستن در جهان مدرن با تفکر بدوی ناممکن است. برای زیستن در جهان مدرن، اول‌تر از همه به فهم مدرن نیاز است. باید از خود بپرسیم که فهم ما از جهان مدرن تا چه میزان است؟ آیا پیش فرض‌های ما پاسخگوی نیازهای جامعه ما بوده می‌تواند یا خیر؟ مذهب چه؟ با مذهب چگونه می‌توان حکومت پاسخگو و در عین حال مدرن ساخت؟ آیا این دو آموزه را می‌توان در کنار هم قرار داد؟ این پرسش‌ها ما را به ریشه مشکل و شناسایی آن نزدیک می‌کند. باید بپرسیم در کجای جهان قرار داریم، روی چه ایستاده‌ایم و روی چه باید بایستیم؟

فرهنگ‌سازی مذهبی-دینی در تمام ابعاد زندگی به خصوص دولت‌داری در جهان مدرن نمی‌تواند پاسخگوی نیاز‌های انسان مدرن باشد. بهتر است به جای این الگوسازی از عقلانیت علم مدرن و متخصصین هر حوزه به خصوص خودش کار بگیریم. اما آن‌جا که حاکمیت دینی-مذهبی حکم‌فرما است، دست‌وپا بسته است و تقریباً ناممکن است از چنین بحث‌های نمود و به یک نتیجه ملموس دست یافت و آن‌گاه زخم‌ها انباشت می‌شود و بدبختی و فلاکت در جامعه دامن می‌گستراند.

بنابراین چاره‌ای جز این نداریم که از خود بپرسیم زخم‌های ما ریشه در کجا دارد. کی‌ها این زخم‌ها را بر پیکر جامعه ما کوبیده‌اند؟ بلاخره روزی نه هرچند دور، این زخم‌ها باید شناسایی و نابود گردد. زیرا هم‌چون پادزهری بر پیکر جامعه ما عمل می‌کند.

مردم افغانستان مستحق این همه درد و رنج و قربانی نیست. سانسور و سرکوب نمی‌تواند ارزش‌های بدوی و خود ساخته را بر مردم افغانستان تحمیل کند و دوام بیاورد. در تنگنا قرار دادن مردم افغانستان از آزادی، ارزش‌های مدنی و انسانی، حقوق اساسی و بشری، برابری و گسترش بی‌کاری و فقر، روزی به منصه ظهور خود می‌رسد که مسئولیت آن بر دوش کسانی خواهد بود که وضع موجود را بر مردم تحمیل کرده است.

اگر از خود بپرسیم، من عمیقاً به رنج باور ندارم، به این‌گونه زیستن، به این‌که زندگی را رنج بدانیم و تمام مصیبت‌ها را به دست تقدیر و قهر خداوند. این‌گونه اگر بشماریم خداوند دست‌کم یک قرن است که مردم افغانستان را می‌آزماید و با آن قهر است. قهری که فرونشاندن آن معلوم نیست و زندگی را بر مردم زهر کرده است. «خداوند ظالم نیست»، بدون شک که چنین است. ما به آن باور داریم.

اما زندگی رنج هم نیست و مقصر آن خداوند نیست، بلکه خود ماییم، به این یکی هم  باور داریم. از نظر اخلاقی و وجدانی مسئولیت‌گریزی، کم‌کاری‌مان را به گردن کسی یا چیزی انداختن نه کاری انسانی است و نه اخلاقی.

بنابراین، زندگی سراسر زیبایی و شگفتی است. رنج ما هستیم و برای خودمان رنج خلق می‌کنیم و می‌خریم. زندگی می‌تواند خیلی زیبا باشد اگر آن را آن گونه که هست بپذیریم، نه این‌که در درون ساختارهای فکری‌مان محدود کنیم. ذات زندگی رفتار طبیعت‌گونه دارد و برخورد طبیعت‌گونه می‌طلبد.

بدن مان کاملاً حساس در برابر ماده‌های مختلف محیطی است. بنابرین رسیدگی به نیاز‌های جسمی و روحی‌مان را نباید محدود به یک ساختار کنیم، ساختارهایی که به پدیده‌ها و طبیعت حیات انسان به گونه‌ی طبیعی نمی‌نگرد و انسان را در درون ساختارهای ظالمانه‌ای که هیچ هم‌خوانی با طبیعت انسان ندارد محدود می‌کند. پس زندگی رنج نیست و هیچ عیبی در آن نیست، هر عیب و رنجی در وجود انسان؛ رفتار، افکار و کردار او است.

             
     

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
تماس با ما: contactus@paikaftab.com
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x