صداقت، دقت و شهروند محوری در خبررسانی

دشمن‌انگاری منتقدین از سوی طالبان

آبشخور یک منتقد، جامعه‌ای است که در آن به سر می‌برد؛ یعنی یک منتقد جز راهکار و آگاهی که بتواند در اصلاح و توسعه جامعه کمک کند، چیز دیگری از خود ندارد. اما در پی این واکنش‌ها طالبان به جای این‌که بر اشتباه‌شان اعتراف نمایند و یا از مردم معذرت بخواهند، منتقدین و کنش‌گران اجتماعی را دشمنان قسم خورده خود خطاب نموده و با برچسب‌های کفری آن‌ها را سرکوب می‌کنند.

آزادی، هنجارشکنی و ساختارشکنی ساختارهای کهنه و ناکارآمد، هزینه‌های سنگینی را بر دوش منتقدین نظام گذاشته است. به تازگی با رونمایی شدن از چهره سراج‌الدین حقانی در رسانه‌ها که در یک محفل فارغ التحصیلی افسران اکادمی پولیس طالبان در کابل سخنرانی می‌نمود، دیده می‌شود که آیت قرآن را به اشتباه تلاوت می‌نماید. این تلاوت اشتباه از شخصی که خود را حافظ دین و قرآن می‌داند و به گفته خودشان در حفظ اسلام و ارزش‌های نهفته آن 20 سال جهاد و مبارزه کرده است، با واکنش‌های گسترده‌ای رسانه‌ای و تردید به ادعاهای اسلام راست طالبان روبه‌رو شده است.

در پی این واکنش‌ها، گمانه‌زنی‌هایی مبنی بر این‌که طالبان از آن‌چه ادعا می‌کنند در مغایرت با آن‌چه که از خود به نمایش می‌گذارند، هست. هرچند خطا و اشتباه از هر انسانی سر می‌زند و این معمول است، اما باتوجه به ادعاها، جایگاه و موقعیتی که فرد در آن قرار دارد، چنین خطایی طبعاً گمانه‌زنی‌هایی درباره درستی و نادرستی ادعاهای مطرح شده یا حقانیت راهی را که آن‌ها پیوسته بر آن تاکید داشته‌اند، زیر سوال می‌برد.

آبشخور یک منتقد، جامعه‌ای است که در آن به سر می‌برد؛ یعنی یک منتقد جز راهکار و آگاهی که بتواند در اصلاح و توسعه جامعه کمک کند، چیز دیگری از خود ندارد. اما در پی این واکنش‌ها طالبان به جای این‌که بر اشتباه‌شان اعتراف نمایند و یا از مردم معذرت بخواهند، منتقدین و کنش‌گران اجتماعی را دشمنان قسم خورده خود خطاب نموده و با برچسب‌های کفری آن‌ها را سرکوب می‌کنند. سوال اساسی این است که چرا حکومت‌های مطلقه که معمولاً با ایدولوژی‌ بسته و منفرد پایه‌گذاری می‌شود، به منتقدین خود به دید دشمن می‌نگرد؟ این ترس و این ادبیات از کجا ناشی می‌شود؟ در این یادداشت می‌کوشم تا به این مسئله بپردازم.

حکومت‌های که قدرت را به گونه مطلقه اعمال می‌کنند، بر آزادی و برابری اجتماعی و دگراندیشان باور ندارند. آن‌ها بقای خود را بر اعمال فشار و قدرت مطلقه علیه آن‌چه نظام اجتماعی یا دستگاه سیاسی می‌دانند، می‌پندارند. از این‌رو انتقاد در برابر حاکمیت و کج‌روی اجتماعی را به معنای دشمنی با خود بر می‌شمارند. این ادبیات از آن‌جا ناشی می‌شود که در برابر استدلال‌های منطقی تاب ایستادن ندارند. بر این اساس از قوه قهریه که ادبیات سیاسی آن همانا اعمال قدرت مطلقه است در برابر منتقدین خود استفاده می‌کنند.

از سوی دیگر حکومت‌های مستبد بر این باور اند که چنین اعمال فشار فضا را به نفع‌شان تغییر می‌دهد و این استراتیژی می‌تواند بقای‌شان را تضمین کند.

فوکو در مقاله‌ای یادآور می‌شود که قدرت‌های مطلقه حتا با اعمال چنین قدرتی نمی‌توانند بقای‌شان را تداوم بخشند؛ به این دلیل که قدرت اصلی اساساً در دست حکومت نیست، بلکه در دست مردم است و این مردم هستند که قدرت را بر می‌سازند، حتی اگر خارج از دستگاه حکومتی قرار داشته باشند. بر این اساس حکومت‌های دیکتاتوری و مستبد چون مشروعیت مردمی ندارند، نمی‌توانند بر مردم اعمال قدرت کند.

فوکو می‌آفزاید قدرت مطلقه به هر پیمانه‌ای که باشد خطرناک است؛ زیرا زمینه را برای ترویج گروه‌های مطلق‌گرای دیگر و هرج‌ومرج مردمی ایجاد می‌کند که در چنین صورت همان قدرت مطلقه توسط خودش به چالش کشانده می‌شود.

راه‌حل فوکو این است که ما باید قدرت مطلقه را به قدرت‌های ضمنی گسترش بدهیم. در این گستره، قدرت مردم احساس آزادی و اعمال قدرت بیش‌تر می‌کند و از آن‌چه فشار ‌بیرونی بر آن‌ها ‌پنداشه می‌شد از طرف خود مردم اعمال می‌گردد. قدرت‌های ضمنی به انجمن‌ها، سازمان‌ها، نهادهای اجتماعی، آموزشی و اکادمیک و غیره گسترش می‌یابد که بیش‌تر سازگاری سیاسی ندارد، بلکه سازگارهای مدیریتی و کنترل اجتماعی به گونه ضمنی دارد. در گستره قدرت ضمنی مردم چون احساس می‌کند از آزادی عمل و قدرت بیش‌تر برخوردار است، به یک کنترل خودی رو می‌آورد که بار مسئولیت دولت را از یک سو کم می‌کند و از سوی دیگر بر ثبات نظام و نظم عامه تداوم می‌بخشد.

در حکومت‌های دموکراتیک، منتقد یک رکن اساسی توسعه اجتماعی-سیاسی به حساب می‌آید. همه می‌دانند که حکومت‌های دموکراتیک مشروعیت و قدرت‌شان را از مردم می‌گیرند، بر این مبنا آن‌چه به اسم حکومت دموکراتیک یاد می‌کنیم، شالوده افکار و خواسته‌های همه مردم آن جامعه است. بر این اساس، ترس از منتقد وجود ندارد، زیرا این دولت‌ها نقد را نه به مثابه دشمنی بلکه به مثابه اصلاح جامعه و نظام تلقی می‌کند. از این‌رو منتقدین رول مهم و اساسی را در چرخش توسعه اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بازی می‌کند.

             
     

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
تماس با ما: contactus@paikaftab.com
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x