صداقت، دقت و شهروند محوری در خبررسانی

چیستی خشونت

به نظر می‌رسد خشونت در نهاد انسان‌ها نهفته باشد و انسان قبل از هر چیزی زاییده خشونت است. به این دلیل که خشونت در ابعاد مختلف زندگی انسان‌ها به اشکال گوناگون متبلور می‌شود. امروزه این چرخش، خشونت کلیت زندگی ما را بر ساخته است و مدامی به هر اقدام و عملی، خشونت از ما متبارز می‌کند.

به نظر می‌رسد خشونت در نهاد انسان‌ها نهفته باشد و انسان قبل از هر چیزی زاییده خشونت است. به این دلیل که خشونت در ابعاد مختلف زندگی انسان‌ها به اشکال گوناگون متبلور می‌شود. امروزه این چرخش، خشونت کلیت زندگی ما را بر ساخته است و مدامی به هر اقدام و عملی، خشونت از ما متبارز می‌کند.

بنابراین به سراغ این پرسش‎‌ها می‌رویم که؛ خشونت چیست و چرا در اجتماع انسانی بیش‌تر از دیگر گونه‌های حیوانی برجسته‌تر و انکارناشدنی‌تر اند؟ چرا خشونت از دامن جوامع انسانی برچیده نمی‌شود و انسان‌ها قبل از هرعملی، به خشونت متوسل می‌شوند؟ آیا خشونت زائیده خوشبختی و نجات انسان‌ها است؟ آیا انسان آن‌قدر در گرو شهوات نفسانی، سودجویی و منفعت‌طلبی غرق می‌شود که دیگر برایش هیچ چیزی جز منفعت ارزش ندارد؟ حتا جان انسان‌ها! اساساً چرا بشر دست به گریبان خشونت اند؟

این یادداشت تحلیلی به گونه سلسله‌وار در قالب چند مقاله کوتاه می‌کوشد تا از دو جنبه: نخست روان‌شناسی، بر ایده‌ای زیگموند فروید که عمل خشونت، پرخاش‌گری، جنگ و نفرت را لازمه حیات بشر می‌داند، بحث نموده و سپس از دیدگاه نشانه شناسی فرهنگی نسبت به باز تولید خشونت در ساختار فرهنگی را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. در آخر تمرکز بر فضای عمومی جنگ و خشونت جاری و رابطه آن با وضعیت فرهنگی و اجتماعی افغانستان نگریسته شده است. قابل یاد آوری است که مقاله‌ها به گونه سلسله‌وار در محور همین موضوع بحث نموده است و از در یک مقاله ممکن است به هیچ نتیجه‌ای از بحث یاد شده نرسیم.

تاریخ جهان گواه بر این امر است که از بدو تولد بشر تا اکنون چیزی را که به گونه پایدار و ثابت با خود به ارث آورده است خشونت بوده است. چنان‌که امروزه هر انسانی خود شاهد اعمال گوناگون خشونت‌‌ها و افزایش پیوسته گراف جنایات می‌باشد. چه از طریق ساختارها و سازمان‌ها و چه از طریق روابط و نهادهای اجتماعی. عمل ‌خشونت از بس با تکرار فجایع انجام می‌پذیرد، دیگر نه به عنوان یک معضل اجتماعی و جهانی بلکه به عنوان یک پدیده عادی اجتماعی به آن نگریسته می‌شود.

پس اگر بگوییم که عصر امروز عصر خشونت است و خشونت پدیده‌ای فراتر از یک معضل اجتماعی عرض اندام نموده است، بی‌خود نگفته‌ایم. خشونت بشر تنها با گونه خودش خلاصه نمی‌شود، با محیط و طبیعتی که با آن به ارتباط است مانند: نابودی محیط زیست و جنگلات، نابودی اقلیم و هوا، افزایش گازهای گلخانه‌ای و انباشت کثافات ناشی از پلاستیک و نابودی سایر موجودات زنده، رفتار خشونت‌آمیز دارد.

اما از این میان بحث ما در حیطه خشونت بشر علیه هم اند. این خشونت‌ها در قالب ساختارها، ایدولوژی‌ها و گروهای خرد و بزرگ اجتماعی صورت می‌گیرد. با این همه کیست که از خود نپرسد این همه تبعض و تعصب، برتری‌خواهی، جنایات ضدطبیعت، جنایات ضدبشری، قتل‌های گروهی و زنجیره‌ای، نسل‌کشی به اشکال فجیع آن برای چیست؟ یادمان باشد ما تنها موجود هستیم که در خشونت دست باز داریم.

بنابراین خشونت‌ها هر توجیهی که داشته باشد از بساط انسان سر بیرون می‌آورد. چه در دفاع از منافع؛ حیات و جان و مال انسان باشد و چه این‌که به عنوان یک پدیده غریزی به آن بنگریم. از هر سو خشونت نفوذپذیر است و این مهم است که بدانیم چگونه وارد عرصه‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها می‌شود. در کلیت امر تا این‌جا خشونت یک پدیده انکار ناشدنی انسان‌ها به حساب می‌آید اما در تولید و بازتولید و بر سازی آن بستگی به روی‌کردها، ایدولوژی، تفکر، سنت‌های برساخته اجتماعی، قوانین و عمل‌کردهای فردی و گروهی انسان دارد.

بعضی ایدولوژی‌ها و سنت‌های حاکم در جامعه در بازتولید خشونت کمک می‌کند و اکثریت قریب از جوامع سنتی نقش برازنده در تولید و بازتولید خشونت‌ها دارد. حتا در چنین جوامع خشونت به عنوان پایه و اساس عدل و انصاف قرار می‌گیرد. در چنین حالتی دشوار است که عمل خشونت‌زا را از عمل غیرخشونت تفکیک نمود. زیرا خشونت دیگر نه به عنوان یک عمل زشت و ناپسند بلکه به عنوان یک عمل شایسته و منطقی برای تحقق عدالت و کج‌روی‌های اجتماعی در جامعه جای باز می‌کند. این یاد داشت‌ مقدمه‌ای است بر این‌که بدانیم خشونت‌ها چگونه در درون فرهنگ و لایه‌های مختلف اجتماعی ساختارمند می‌شود.

             
     

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
تماس با ما: contactus@paikaftab.com
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x