صداقت، دقت و شهروند محوری در خبررسانی

لبنان پس از انفجار بیروت: “ملتی که یک لحظه گیر کرد”

توییت با عکسی همراه بود که ابرهای دود خاکستری را بالای بندر نشان می داد. از آنجا که ما صدای انفجار را نشنیدیم، به داستان شک کردیم؛ اما باز هم مستقیماً به سراغ تلفن هایمان رفتیم تا بررسی کنیم که آیا گزارش موثقی وجود دارد یا خیر. ما چیزی پیدا نکردیم. من در مورد خطرناک بودن چنین "اخبار جعلی"، به ویژه در کشوری مثل لبنان که از نظر سیاسی بی ثبات است، کامنت نوشتم. اما؛ ما زیاد به آن فکر نکردیم.

غروب آرام و ملایم ماه اسد بود. من به تازگی کارگاه آموزشی روزنامه نگاران لبنانی را در رابطه با افزایش “نفرت” در رسانه های لبنانی به پایان رسانده بودم و در هتل کامودور (Commodore) در حمرا، در قلب پایتخت، با سه رفیق زن نشسته و از نوشیدنی های تابستانی لذت می بردم.

حوالی ساعت 6 بعد از ظهر، پیامی در واتس اپ از یکی از دوستان مان در لندن دریافت کردیم که ما را از توییتی که در مورد “انفجار” در بندر بیروت مشاهده کرده بود، با خبر ساخت. توییت با عکسی همراه بود که ابرهای دود خاکستری را بالای بندر نشان می داد. از آنجا که ما صدای انفجار را نشنیدیم، به داستان شک کردیم؛ اما باز هم مستقیماً به سراغ تلفن هایمان رفتیم تا بررسی کنیم که آیا گزارش موثقی وجود دارد یا خیر. ما چیزی پیدا نکردیم. من در مورد خطرناک بودن چنین “اخبار جعلی”، به ویژه در کشوری مثل لبنان که از نظر سیاسی بی ثبات است، کامنت نوشتم. اما؛ ما زیاد به آن فکر نکردیم.

دقایقی بعد، ما تکان خوردیم که به دنبال آن لرزش های شدیدی روی میز، نیز ما را تکان داد. انگار زلزله بود. اما ذاتأ می دانستیم آنچه را که تجربه می کنیم یک فاجعه طبیعی نیست. چند ثانیه بعد، صدای مهیبی را شنیدیم و تکه های شیشه خرد شده روی مان به باریدن شروع کرد. انگار دنیا رو به پایان بود.

این صحنه، بدتر از هر چیزی بود که من در دوران جنگ داخلی لبنان در حال بزرگ شدن یا پوشش بسیاری از حملات اسرائیل به کشورم به عنوان روزنامه نگار دیده بودم. این بدتر از دو بمب گذاری انتحاری بود که من شخصاً در سالهای 2013 و 2014 در بیروت شاهد آن بودم.

حتماً سیاه شده ام زیرا وقتی چشمانم را باز کردم، سرم به سطح چوبی میز چسبیده بود. صدای فریاد دوستانم را شنیدم “چیزی روی ظاهره افتاده است”!

همانطور که پیش دوستانم التماس میکردم که “اشیا را از بالایم بردارند”، تنها چیزی که می توانستم فکر کنم، این بود که شهرم به من خیانت کرده است. شهری که حتی در سخت ترین مواقع، احساس امنیت می کردم، مرا رها کرده است.

بلاخره هنگامی که دوستانم موفق شدند قاب پنجره بزرگ را که روی شانه هایم قرار داشت، را بردارند و مرا از زیر آن بیرون بکشند، شروع به فریاد زدن کردند: “ظاهره خون روی صورتت وجود دارد”! من نمی توانستم زیاد احساس کنم. بنابراین، سعی کردم آنها را آرام کنم و گفتم احتمالاً فقط خونریزی بینی است. در اعماق وجود، از این می ترسیدم که خودم یکی از قربانیان خشونت بار لبنان نباشم که پی هم داستان هایش را در این سالها پوشش داده بودم.

به زودی برای ما روشن شد، خون که از صورتم می ریزد، خونریزی بینی نیست – بل سه پارده گی عمیق روی صورتم وجود داشت که نیاز به بخیه داشتند. با نگاهی به هرج و مرج در اطراف، متوجه شدیم هیچ فایده ای ندارد که با امبولانس تماس بگیریم. دوستانم گفتند، مرا به شفاخانه نزدیک می رسانند.

وقتی از هتل خارج شدیم، با یک صحنه آخرالزمانی روبرو شدیم. پنجره ها و درهای بی شماری روی سرک افتاده بود. افراد زخمی، غرق در خون، بی هدف میان توده های شیشه خرد شده قدم می زدند.

دسترسی به سه شفاخانه مملو از زخمیان – افرادی که برای زنده ماندن جان خود مبارزه می کنند – ممنوع شد. احساس ناامیدی کردم، ترسیدم. می دانستم شهر من محکوم به نابودی است.

سرانجام، هنگامی که موفق شدم خودم را در شفاخانه ای بستری کنم و زخم هایم درمان شوند، به جستجوی علت انفجار پرداختم. اول، ما فکر کردیم که یک حمله هوایی اسرائیل است. سپس، داستانی در واتس اپ منتشر شد که گویا این یک حمله انتحاری در محل بودوباش سعد حریری، نخست وزیر سابق و پسرش رفیق حریری نخست وزیر کشور اتفاق افتاده و او ترور شده است.

چند ساعت بعد، فهمیدیم که واقعاً چه اتفاقی بزرگی رخ داده است. توییتی را که در اوایل شب دیده بودیم و هشدار درباره “انفجار” در بندر بیروت بود، در واقع، آن تویت مربوط به آتش سوزی بود که در انباری مملو از مواد آتش زا رخ داده بود. این آتش سوزی به محل نگهداری تاسیسات مجاور سرایت کرده بود که حدود 2500 تن امونیوم نایتریت آنجا نگهداری میشده و باعث انفجار مهیب شده بود.

دست کم 218 نفر تا آن دم کشته و هزاران نفر زخمی شدند. یک سوم شهر به طور کامل ویران شده و حدود 300000 نفر آواره شدند و این ویرانی نه توسط نیروی خارجی، بلکه توسط دشمن داخلی انجام شده بود.

آن روز در کنار انفجار، احساس ناامیدی نیز مردم را درگیر کرده بود. ما نمی توانستیم باور کنیم که طبقه حاکم اجازه داده باشد تا صدها تن مواد منفجره برای بیش از 6 سال در بندر بیروت ذخیره شود. درواقع، یک بمب ساعتی آن هم در قلب شهر. ما نمی توانستیم باور کنیم که سیاستمداران و کارمندان دولت ما به اندازه کافی سهل انگار و فاسد بوده اند که چنین فاجعه بزرگ انسانی را تسهیل کرده باشند.

همانطور که سعی می کردیم تکه های برباد رفته ای زندگی خود را جمع کنیم و بفهمیم که در ظرف چند دقیقه، چقدر از زندگی را از دست داده ایم، متوجه شدیم که کشور ما رسماً تبدیل به باشگاه شکست خورده ای شده و دولت عملا فروپاشیده است.

در حقیقت، دیگر نمی توان لبنان را چیزی جزء “نهادی” توصیف کرد که توسط گروهی از جنگسالاران فاسد اداره می شود و آنها تنها به منافع مالی و سیاسی خود متمرکز اند. پس از آگاهی از عُمقِ غفلت و فساد که منجر به ویرانی بیروت شده بود، شخصأ تصمیم گرفتم از نامیدن سیاستمداران لبنانی به عنوان “رهبران سیاسی” بپرهیزم. “رهبران” مردم خود را به مرگ محکوم نمی کنند. آنها از نظر جسمی و روانی پایتخت کشور خود را فلج نمی کنند.

لبنان عملا فروپاشیده است، اما بیش از یک سال بعد، حاکمان این کشور هنوز قسمت عمده از انرژی خود را صرف سرزنش یکدیگر در پیوند به فاجعه می کنند. هر فرقه و هر حزب سیاسی، دیگری را مسئول اتفاقات کشور می داند. حاکمان لبنان “رهبر” نیستند بلکه یک مشت اوباش هستند که باید محاکمه شوند.

در یکی از ورکشاپ های روزنامه نگاری که پس از انفجار در آن شرکت میکردم، یک روزنامه نگار تحقیقی و برجسته لبنانی پرسید: “آیا این سخنان نفرت انگیز خواهد بود، اگر مقامات بندر بیروت را جنایتکار بنامم”؟ “تحقیقات من نشان داد که آنها از خطرات ذخیره مقادیر زیادی امونیم نایتریت در یک مرکز پرجمعیت بندر بیروت آگاه بودند و هنوز هیچ کاری انجام ندادند”، روزنامه نگار گفت: “آیا این سخنان نفرت انگیز تلقی میشود، اگر من آنها را قاتل بنامم”؟

نمی دانستم به سوال چگونه پاسخ دهم. در کشوری که قوه قضائیه نیز توسط همان طبقه فاسد حاکم کنترول میشود، شاید این به روزنامه نگاران بستگی داشته باشد که خودشان تصمیم بگیرند. شخصا تصمیم خودم را گرفته ام.

بیش از یک سال از انفجار می گذرد. اما مردم لبنان همچنان منتظر عدالت هستند. ما منتظریم کسانی که مستقیم یا غیر مستقیم مسئول ترور جمعی ما هستند، در قبال جنایات خود پاسخگو باشند.

بیروت امروز سایه ای از شهری است که زمانی می شناختیم. انفجار بندر و به دنبال آن فروپاشی کامل اقتصاد لبنان، خسارات زیادی را به پایتخت و مردم آن وارد کرد.

نه تنها بیروت، بلکه کل لبنان اکنون یک منطقه آسیب زا است. آسیب به عنصر اصلی هویت ملی ما تبدیل شده است. ما می خواهیم التیام بخشیم، ما سعی می کنیم شفا دهیم – اما هیچ درمانی بدون تأمین عدالت وجود ندارد. برای اینکه مردم لبنان بار دیگر با امید به آینده بنگرند، کسانی که امنیت اقتصادی و جسمی ما را تخریب کرده اند باید پشت میله های زندان قرار گیرند. اما، اراذل و اوباشی که بر ما حاکم اند، از مسولیت پذیری اجتناب میکنند.

اقدام اخیر آنها برای “تعلیق” تحقیقات در مورد انفجار، درپی شکایت دو نماینده مجلس که برای بازجویی احضار شده بودند و با برجسته کردن اتهام، قاضی تحقیق را متهم به “جانبداری” کردند، این جدیدترین اثبات بود که آنها هر کاری از دستشان بر می آید انجام میدهند تا مانع اجرای عدالت شوند.

اما مردم لبنان تسلیم نمی شوند. خانواده های جان باختگان این انفجار تسلیم نمی شوند. آنها با وجود تلاش های بی شرمانه ای که میخواهند آنها را ساکت و اعتراضات شان را سرکوب کنند، مصمم اند تا عدالت را برای عزیزان شان تامین کنند.

با خواندن این مطلب، ممکن است فکر کنید که من هنوز در آن لحظه سرنوشت ساز گیر کرده ام وقتی متوجه شدم بیروت ویران شده و دولت لبنان فروپاشیده است. آری! من گیر کرده ام، اما تنها نیستم. تک تک بیروتی هنوز در آن لحظه گیر کرده اند. زندگی ما هنوز با آنچه در چند لحظه در شامگاه ماه اگوست که بیش از یکسال پیش رخ داد تعریف میشود.

مردم لبنان اما به خاطر مقاومت خود معروف اند. تاب آوری ما به ما این امکان را داد که از 15 سال جنگ داخلی بیرون بیاییم و زندگی و کشورمان را بازسازی کنیم. متأسفانه، پس از انفجار بندر بیروت، تحمل ما تمام شده است. خشم و ناامیدی بر ما حاکم است. فقط تأمین عدالت برای قربانیان میتواند به این ساختار سیاسی استعماری به نام لبنان آرامش و امید ببخشد.

برگردان: مهدی صابری

نویسنده: ظاهره حرب (دکتر ظاهره حرب، رهبر گروه مطالعات بین المللی روزنامه نگاری شهری، در دانشگاه لندن است. او پیش از این به عنوان روزنامه نگار در لبنان برای سازمان های خبری محلی و بین المللی کار می کرد. او عضو هیئت مدیره شبکه روزنامه نگاری اخلاقی، مرکز دارت اروپا برای روزنامه نگاری و عضو چندین هیئت تحریر حرفه ای و دانشگاهی است. از ظاهره حرب مطالب زیادی در باره سیاست در رسانه های خاورمیانه منتشر شده است.)

             
     

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
تماس با ما: contactus@paikaftab.com
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x