تفکیک یا اختلاط جنسیتی در مراکز آموزشی
مخالفتها و موافقتها در این مورد زیاد هست؛ یک عده بر این عقیدهاند که جدا کردن دخترها و پسرها در کلاسهای درسی به نفع آنهاست و نتایج بهتری خواهد داشت. این رویکرد، میراثی از نظامِ آموزشیِ سنتی در جهان است. از زمانیکه پسران به تحصیل در رشتههای فنی تشویق میشدند و دختران به فعالیتهای درون منزل.
سالم گلمحمدی
مخالفتها و موافقتها در این مورد زیاد هست؛ یک عده بر این عقیدهاند که جدا کردن دخترها و پسرها در کلاسهای درسی به نفع آنهاست و نتایج بهتری خواهد داشت. این رویکرد، میراثی از نظامِ آموزشیِ سنتی در جهان است. از زمانیکه پسران به تحصیل در رشتههای فنی تشویق میشدند و دختران به فعالیتهای درون منزل.
فعلاً در افغانستان هم با وجود تغییرات روی کار آمده، این موضوع به دلیل سنتی بودنش بیشتر مورد قبول طالبان شده، اگر در مورد موفقیتهای مراکز آموزشی و دانشآموزان و دانشجویان فکر کنیم، چیزی که مهمتر است، مسئله تفکیک جنسیتی نیست، بلکه کیفیت آموزش است.
برای نتیجه بهتر باید به کیفیت آموزشی سعی فراوان صورت گیرد تا جامعه از آن به طور یکسان مستفید شوند. در فراگرفتن علم، موضوعی که حایز اهمیت است موفقیت و به سوی آینده سوق دادن دانشآموزان و دانشجویان است، تا عزت نفس، خودآگاهی و خلاقیت داشته باشند و در پی کشف و پیدایش استعدادهایشان و استفاده درست آن در تولید علم برای جامعه، زیرا در وهله نخست مسئله قابل توجه، انسان بودن است و در نظر گرفتن جنسیت در این بخش اهمیتی ندارد.
برای پاسخ به این مسئله در نظر بگیرید آیا بین کارکرد ذهنی و مغز دختر و پسر تفاوتی وجود دارد؟ شیوه آموختن هر یک متفاوت است؟
یکی از اساتید طب در شیکاگو چنین میگوید: هیچ مبنایی برای جدا کردن دختر و پسرها از هم به دلیل تفاوت در توانایی مغز آنها وجود ندارد. من حتی با این نظر که شیوه یادگیری دختر و پسر متفاوت است هم مشکل دارم. تمام روانشناسانی که نحوه یادگیری کودکان را از شیوه خواندن گرفته تا ریاضیات مطالعه کردهاند، معتقدند که توانایی مغزی آنها با هم فرقی ندارد. البته ما میدانیم که دخترها بهتر از روی متن میخوانند ولی مسئله تعیین کننده این است که بفهمیم پسرانی که به خوبی دختران میخوانند، آیا به همان اندازه وقت صرف این کار کردهاند یا نه؟ در مورد ریاضیات هم به همین ترتیب …
بنابراین، از نظر روانی هیچ دلیلی برای جدا کردن محیط آموزشی دخترها و پسرها وجود ندارد. دلیل جدا بودن آنها بیشتر مسائل تاریخی و فرهنگی بوده است. حقیقت این است که والدین به دلیل ملاحظاتی که در مورد مسائل جنسی دارند، ترجیح میدهند فرزندانشان به صنفهای مجزا بروند تا احیاناً حواسشان به خاطر حضور جنس مخالف پرت نشود.
تعداد زیاد مراکز آموزشی تکجنسیتی در جهان است که البته ریشه در تاریخ و میراث گذشتهگان دارد. مثلاً اگر دختری در گذشتهها، تصمیم میگرفت مرکز آموزشیِ خوب را برای درس خواندن انتخاب کند، عملاً گزینه مرکز آموزشی مختلط در انتخابهای او وجود نداشت.
در واقع دانشآموزان مراکز تکجنسیتی از خانوادههای ممتازی بودند. خود این مراکز هم بودجههای بالایی داشتند، بهترین آموزگاران را استخدام میکردند و بنابراین فارغالتحصیلان چنین مراکز آموزشی عموماً عالی بودند. در حالیکه عوامل موفقیت آنها، این موارد بوده است، این تفکر به وجود آمده که موفقیت آنها نتیجه درس خواندن در صنفهای جدا بوده است که غالباً یک باور غیرعلمی و بدون پایه و اساس است.
اضرار صنفهای تکجنسیتی
فضای مصنوعی و مخالف طبیعت به وجود میآید، در حالیکه دنیا تک جنسیتی نیست. ما به تعامل با همه مردم نیازمندیم، مردمی با فرهنگ و مذهب و حتی جنس متفاوت. واقعیات نشان دهنده آن است که جدا کردن دخترها و پسرها از هم نه تنها درست نیست بلکه به نوعی برای هر دو جنس اضراری در پی دارد چرا که آنها فرصت با هم بودن و از هم یاد گرفتن را از دست میدهند. از توانایی کلامی بین هم محروم میشوند. از سوی دیگر این دانشآموزان از فرهنگهای متفاوت و خانوادههای مختلفی میآیند و بنابراین به فراگیری مهارتهای ارتباطی از طریق ارتباط موثرتر نیازمندند.