بازی جدید منطقهای؛ تشدید درگیریهای مذهبی با کارگردانی عربستان سعودی
سرازیر شدن دالرهای نفتآلود عربستان سعودی، به خصوص برای جنگجویان فقیر و گرسنه طالبان، مشوق خوبی برای جدا ساختن آنها از بدنه طالبان و گسیل نمودن آنها برای راهاندازی جنگهای خطرناک مذهبی میباشد.
محمدآصف طیبی
تحولات ماههای اخیر، نشان از راهاندازی بازی جدید در منطقه است؛ جنگی که با چاشنی مذهب و کارگردانی عربستان سعودی راهاندازی خواهد شد. پاکستان در این بازی همچنان نقش اساسی دارد و البته که بازیگران پاکستانی ممکن متفاوت باشند، خانواده شریف به جای عمران خان. گزارش امروز روزنامههای پاکستانی این موضوع را تایید میکند و اکثر روزنامههای پاکستانی نوشتهاند: “آخرین روزهای نخستوزیر در صدارت”.
در افغانستان، طالبان تاکنون به هیچ یک از خواستها و مطالبات مردم هزاره که عمدتاً شیعهمذهب هستند و در کل به هیچ یک از خواستها و مطالبات جامعه شیعی مذهب افغانستان توجه نکردهاند. امنیت در مناطق هزارهنشین برعکس ادعاهای طالبان، نه تنها بهبود نیافته که به تازگی بدتر نیز شده است. اخیراً گزارشها از غرب کابل، مناطق مرکزی، هرات و حتا مزارشریف حاکی است که جوانان هزاره و به خصوص دختران، به شکل مرموز سر به نیست میشوند. طالبان تاکنون نه مسئولیت این قتلها را برعهده گرفتهاند و نه هم پاسخگوی تحقیقات در این زمینه هستند.
انفجار شام روز گذشته در هرات در جریان یک بازی تفریحی محلی هزارهها، اوج کشتارهای ماههای اخیر است. انفجاری که از دید بسیاری، تنها توجیه مذهبی و نژادی دارد و باشندگان جبرئیل به این دلیل که قرائت متفاوت از دین و نیز سیمای متفاوت دارند، مورد حمله قرار گرفتهاند. از این نوع انفجارهای هدفمند در ابتدای حاکمیت طالبان به شکل زنجیرهای در هرات و غرب کابل و همچنین چندین انفجار مرگبار به آدرس مساجد شیعیان در قندهار و قندز نیز راهاندازی شده بود که متاسفانه شمار زیادی از هموطنان ما در آن انفجارها کشته و زخمی شدند. پس از انفجار قندهار و قندز، آدرس موهوم به نام داعش گفته بود که شیعیان روزهای آرام را سپری نخواهند کرد.
مخالفت طالبان با برگزاری مراسم سالگرد عبدالعلی مزاری، به خصوص که از سوی همپیمانان داخلی طالبان در جامعه هزاره، این موضوع مطرح شده بود، بسته نمودن مساجد مربوط به شیعیان در کابل و پاتوق ساختن برخی از مساجد توسط افراد مسلح طالبان، از جمله مواردی است که نشان از دور تازه برخوردهای مذهبی و نژادی دارد.
این حوادث را اگر با مسایل بیرونی پیوند دهیم، پیچیدگی این جنگ بیشتر نیز میشود؛ تنشها در روابط پاکستان و امریکا، نزدیکی عربستان با اسلامآباد، تشدید حملات پاکستان علیه تحریک طالبان پاکستانی، زمینهسازی برای برکناری عمران خان و حزب تحریک انصاف و باز شدن دروازههای حکومت پاکستان برای خانواده نوازشریف به عنوان متحد استراتیژیک عربستان سعودی، میتواند روابط عربستان و پاکستان را گرمتر و صمیمیتر نیز بسازد.
لجبازی غرب با طالبان به عنوان حکومت مورد تایید اسلامآباد، میتواند اتحاد عربستان-پاکستان به جای اتحاد قطر-امریکا را جایگزین بازیهای منطقهای سالهای اخیر سازد.
سرازیر شدن دالرهای نفتآلود عربستان سعودی، به خصوص برای جنگجویان فقیر و گرسنه طالبان، مشوق خوبی برای جدا ساختن آنها از بدنه طالبان و گسیل نمودن آنها برای راهاندازی جنگهای خطرناک مذهبی میباشد. این موضوع از سوی دیگر با توجه به مشکلات مالی طالبان، میتواند اتحاد جدید عربستان، پاکستان و طالبان را برای آغاز جنگ جدید منطقهای با ژن مذهبی شکل دهد. پولهای بیحساب و کتاب چاههای نفت سعودی، توانایی آنرا دارد که شتاب شکلگیری اتحاد جدید منطقهای را به شکل معجزهآسا بالا ببرد و این سرعت حتا میتواند از قطارهای مملو از مواد غذایی چین بیشتر باشد و لوکوموتیو روسی را هم عقب بزند.
در این میان تعهد عربستان به پاکستان میتواند دو مسئله حیاتی برای خانواده نوازشریف باشد؛ دالرهای بیحسابوکتاب خارج شده از چاههای نفت و تغذیه اقتصادی اقتصاد در حال بحران پاکستان و تحت فشار قرار دادن تحریک طالبان پاکستانی به عنوان مهمترین خطر باالقوه و باالفعل برای حکومت مرکزی اسلامآباد. دولت سعودی برای بازی جدید پاکستان در منطقه، هزینه قابل توجه خواهد کرد و این میتواند مشوق خوبی باشد برای ایفای نقش در این مقطع زمانی.