منشهای خاص فرهنگی و تاریخی ملتها در ارتباطات و تعاملات روزانهشان و چه بسا از گذشتهها سبب شده است که تعبیرها و تفسیرهای متعددی در کار ادبیات و به خصوص متون ادبی شکل بگیرد، زیرا جایگاههای سوژهگی و مفهومهای متبارز آن در فرآیند اجتماعی-فرهنگی منجر به شکلگیری و تولید هویت و مفهوم خاصی از معنا میشود که در برابر تفسیرهای واحد از دیگر زبانها مقاومت میکند. این به معنای آن است که کثرت نظام نشانهها؛ چون نشانههای فرهنگی-اجتماعی و هنری-ادبی تا بینهایت ظرفیت مفهوممدار را در خود تولید میکند. هر ابژه به مثابه ابژهای مفهوممدار وارد گفتمانی میشود که تاثیر نیرومند بر ادراک ما از واقعیت جهان ما دارد. واقعیتهای عینی و واقعیتهای بر ساخته از سخن، کلام و کلمات.