صداقت، دقت و شهروند محوری در خبررسانی

متن کامل گفتگوی محمد اشرف غنی با جنرال نیک کارتر

این مصاحبه در قالب برنامه «تودی» رادیو 4 بی‌بی‌سی انجام شده که خبرگزاری پیک‌آفتاب متن کامل این گفتگو را به خوانندگانش تقدیم می‌کند.

این مصاحبه در قالب برنامه «تودی» رادیو 4 بی‌بی‌سی انجام شده که خبرگزاری پیک‌آفتاب متن کامل این گفتگو را به خوانندگانش تقدیم می‌کند.

 

نیک کارتر: چرا کشور را ترک کردی؟

 

اشرف غنی: دلیل اصلی من برای خروج، جلوگیری از ویرانی کابل بود. کابل قبلاً در جنگ‌های میان گروهیِ مجاهدین بر سر قدرت، ویران شده بوده، با خاک یکسان شده بود. دو گروه متفاوت از طالبان از دو جهت مختلف در حال وارد شدن به کابل بودند. احتمال یک درگیری شدید بین آن‌ها بسیار بالا بود و شهری با جمعیت ۵ میلیون نفر در معرض نابودی قرار داشت.

 

نیک کارتر: چه به یاد می‌آورید از همان روز، وقتی که از خواب بیدار شدید و دیدید که آن اتفاق‌ها افتاد؟

 

اشرف غنی: صبح آن روز، به ذهنم هم خطور نمی‌کرد که بعدازظهر، من کشور را ترک می‌کنم. به ما اطلاع دادند که گروه حقانی تعهد داده که وارد کابل نشود. ولی دو ساعت بعد، این‌طور نبود. از من خواسته شد که به همکارانم از جمله مشاور شورای امنیت ملی اجازه بدهم تا کشور را ترک کنند. هم‌چنین از همسرم خواستم تا کشور را ترک کند، او مردد بود که این کار را بکند. آن‌ها یک‌ونیم ساعت قبل از خروج من، محل را ترک کردند. من منتظر بودم، تا این‌که از بسم الله خان (وزیر دفاع وقت) به من زنگ زد و گفت که همه چیز از هم فرو پاشیده است. این زمانی بود که من می‌خواستم به وزارت دفاع بروم. ۲۵ دقیقه منتظر بودم، ولی موترها نیامدند. بعد دکتر محب (حمدالله محب)، مشاور شورای امنیت ملی و بعد رئیس”پی‌پی‌اس”( واحد محافظت از رئیس جمهور) وارد شدند و گفتند که “پی‌پی‌اس” از هم پاشیده و اگر من بر ماندن اصرار کنم، همه آن‌ها کشته می‌شوند. آن‌ها توانایی حفاظت از من را ندارند. دکتر محب واقعا ترسیده بود. برای من بیش از دو دقیقه فرصت نداد. برنامه و دستور من این بود که آماده شویم و به طرف خوست حرکت کنیم. او به من گفت که خوست سقوط کرده و جلال‌آباد هم سقوط کرده است. من نمی‌دانستم که کجا می‌رویم. تنها وقتی سوار هلی‌کوپتر شدیم، مشخص شد که ما کشور را ترک می‌کنیم، این واقعاً اتفاق ناگهانی بود.

 

نیک کارتر: اخیراً کانگرس امریکا از جان ساپکو، بازرس ویژه امریکا در امور افغانستان خواسته تا درباره ادعاهایی تحقیق کند که گویا شما زمان ترک کشور، با خودتان مقدار مشخصی پول خارج کردید. فکر می‌کنم سوال دیگری که خیلی از افغان‌ها می خواهند درباره‌اش بشنوند این است که چرا شما افغانستان را به آن شکل ترک کردید که البته توضیح دادید، من می خواستم بگویم که برای شما هم شخصاً احتمالاً خیلی سخت بوده که در آن مرحله افغانستان را ترک کنید.

 

اشرف غنی: البته، سخت‌ترین اتفاق ممکن بود. به همین دلیل در یک‌صد روز گذشته من تنها بودم و در حال نوشتن بودم و به اتفاقات گذشته فکر می‌کردم. وضع نمی توانست از این سخت‌تر باشد. من مجبور بودم خود را قربانی کنم تا کابل را نجات بدهم و خودم را در معرض شرایطی قرار بدهم که واقعیت داشت. یک کودتای خشن، نه یک توافق سیاسی یا یک روند سیاسی که مردم در آن مشارکت داشته باشند. دوم، من می‌خواهم قطعاً تاکید کنم که هیچ پولی را از کشور خارج نکرده‌ام. هلی‌کوپترها و اولین مقصد ما در دسترس همه بود تا بررسی کنند. من نه‌تنها از تحقیق در این باره توسط آقای ساپکو استقبال می‌کنم بلکه من می‌خواهم یک تحقیق دیگر هم انجام شود. به محض این‌که این ادعاها مطرح شد، پیشنهاد کردم که تحقیقاتی در این باره توسط سازمان ملل یا یک نهاد بازرسی کننده دیگر انجام شود. شیوه زندگی من بر همه معلوم است. من با پول چه می‌خواستم بکنم؟ این اتهام‌هایی است که مشخصاً اول از طرف روسیه مطرح و بعد منتشر شد. من خوشحال می‌شوم که در این زمینه هر نوع تحقیق لازم از من انجام شود از جمله این‌که از دستگاه دروغ‌سنج استفاده شود، یا به هر شیوه دیگری که لازم باشد. من به دلیل تعهد به کشور خود مطرح هستم و مثل خیلی‌های دیگر به دلیل رابطه‌ای ویژه با سازمان‌های اطلاعاتی یا چیزهای دیگر وارد میدان (سیاست) نشدم.

 

نیک کارتر: برگردیم به تفاهم‌نامه‌ای که در تاریخ ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ امضا شد. اکنون وقتی به آن نگاه می‌کنید، آیا چیزی درباره آن هست که احساس کنید اگربه عقب برگردید، می‌توانست طور دیگری انجام‌ شود یا شما می‌شد به‌گونه دیگری رفتار کنید که باعث می‌شد نتیجه بهتری از آن تفاهم‌نامه حاصل شود؟

 

اشرف غنی: آن‌چه در ۲۹ فبروری رخ داد، این بود که به جای دست‌یابی به یک روند صلح، به روندی برای خروج (نیروهای امریکا) رسیدیم. در آن زمان طالبان به عنوان مهلک‌ترین سازمان تروریستی شناخته می‌‍شد. آن روز دو تفاهم‌نامه وجود داشت، دو رخداد. اولی در کابل شکل گرفت. استولتنبرگ، دبیرکل ناتو و اسپر، وزیر دفاع امریکا اول به کابل آمدند و اعلام تفاهم مشترک کردند. ماه‌ها بود که این به طور موازی هم‌زمان با تفاهم‌ با طالبان در حال انجام بود.

 

نیک کارتر: یعنی این در واقع یک رابطه مشترک بین آن‌ها و دولت افغانستان بود، درست است؟

 

اشرف غنی: بله.. وقتی به تفاهم‌نامه نگاه می‌کنید چهار قسمت دارد. اما چهار بخش دو تفاهم‌نامه شدیداً با هم فرق دارند.

 

نیک کارتر: ببخشید، فکر می‌کنم لازم است توضیح بدهید منظور از تفاهم‌نامه دیگر، تفاهم امضا شده میان دولت امریکا با طالبان در دوحه است.

 

اشرف غنی: آن تفاهم‌نامه توسط سفیر خلیل‌زاد، در حضور آقای پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا امضا شد. در کابل آقای اسپر، وزیر دفاع گفت این یک تفاهم مشروط است و بازهم گفت دوباره تاکید می‌کنم این یک تفاهم مشروط است و اگر طالبان به تعهدات‌ خود عمل نکند، این تفاهم‌نامه از سوی امریکا لغو می‌شود.

 

مهم‌ترین مسئله‌ای که احتمالاً یکی از اصلی‌ترین دلایل وقایع ماه اگست است این بود که در تفاهم‌نامه با ما، که ماه‌ها بر سر آن مذاکرات صورت گرفت، بیان شد که امریکا در صورت آزادسازی زندانی‌ها از سوی هر دو طرف (طالبان و دولت افغانستان)، برگزاری مذاکرات میان دو طرف را تسهیل می‌کند. تعداد (زندانیانی که باید آزاد می‌شدند) در آن تفاهم‌نامه حدود چند صد نفر حداکثر ذکر شده بود. در تفاهم‌نامه امریکا با طالبان اما، امریکا یک تعهد یک جانبه داده بود، که آزادسازی ۵ هزار زندانی طالبان تا دهم ماه مارچ تضمین کند.

 

نیک کارتر: آیا با شما درباره آزاد کردن ۵ هزار زندانی مشورت نکردند؟

 

اشرف غنی: ما قاطعانه آن را رد کردیم. چون من تکلیفم را انجام داده بودم و تفاهم‌نامه صلح را مطالعه کرده بودم و غیر از موضوع آتش‌بس همه‌جانبه و دایمی، آن‌چه که آقای اسپر، وزیر دفاع امریکا و دبیرکل ناتو آن را تکرار کرده بودند، هیچ مشورتی با ما صورت نگرفت و علاوه بر آن، امریکا یک جانبه تعهد داد که باقی زندانیان طالبان را هم در سه ماه بعد از آن آزاد کند. ضرب‌الاجلی هشدارآمیز صادر شد، این که ما باید آزادشان می‌کردیم. تعدادشان اول چند صد نفر بود، بعد به یک هزار رسید و بعد اصرار شدید و کامل وجود داشت که تمامی پنج هزار نفر آزاد شوند. اما طالبان از مذاکرات سیاسی با ما خودداری کردند و گفتند شما چه‌کاره هستید و حتی در مورد زندانیان گفتند این تعهد امریکاست و امریکا قرار است اجرایش کند. چه از نظر روند کار و چه از نظر نتیجه آن، این مسئولیت باید مشخصاً متوجه همان تیم باشد. به خصوص سوال اینجاست که چطور وکلای وزارت امور خارجه امریکا، اجازه دادند دو تفاهم‌نامه به شدت متفاوت شکل بگیرد؟ چون تفاوت‌ها با هم نمی‌توانست مطابقت کند.

 

نیک کارتر: برمی‌گردم به جایی که این گفتگو را آغاز کردیم. آیا فکر می‌کنید اگر همان‌جا می‌ماندید، می‌توانستید کاری کنید که آن‌ها متوجه این موضوع شوند؟

 

اشرف غنی: نخیر. چون متاسفانه از من چهره‌ای کاملاً منفی ترسیم کرده بودند و همه این‌ها به این خاطر رخ داد که ما هرگز فرصت این را نداشتیم که با آن‌ها به مذاکره بنشینیم. سفیر خلیل‌زاد خودش این را گفت که این تبدیل به مسئله‌ای مربوط به امریکا شد، نه مسئله افغان‌ها. آن‌ها ما را حذف کردند.

 

نیک کارتر: شما زمان زیادی، چیزی بیش از صد روز داشتید که به آن‌چه گذشت فکر کنید. آیا هیچ پشیمانی شخصی‌ای دارید درباره همه اتفاق‌هایی که افتاد؟ مردم احتمالاً خیلی برای‌شان جالب است بدانند که چه احساسی دارید، و برایتان چه معنایی دارد؟

 

اشرف غنی: کارنامه زندگی من ‌نابود شد، ارزش‌هایم لگدمال شد و مرا قربانی کردند. امریکا و دیگر همکاران غربی ما این انتخاب را داشتند که یا شیوه جنگیدن‌شان با ترور را تغییر دهند یا کلاً کنارش بگذارند و خارج شوند.اما برای ما خودمختاری ملی تا زمانی که جنگ به این شکل با تروریسم باشد، امکان‌پذیر نیست. چون تمام مشکلات دیگر ما نسبت به این فرعی هستند.

 

نیک کارتر: شما وقتی رئیس‌جمهور بودید، به وضوح اعلام کردید که این برای شما جنگیدن تا پای مرگ است و همه مسائل مربوط به آن که تا انتها خواهید رفت. اگر به پایان این مسئله برگردیم، مطمئنم افغان‌های بسیاری هستند که شما را به عنوان رهبرشان نسبت به آن‌چه اتفاق افتاد، مقصر می‌دانند. شما احتمالاً باید درباره همه این‌ها پاسخی به آن‌ها بدهید.

 

اشرف غنی: قطعاً، مقصر دانستن من از سوی آن‌ها کاملاً قابل درک است. آن‌ها به درستی من را مقصر می‌دانند و این حق را دارند. چون من به مشارکت بین‌المللی ما اعتماد کردم و این مسیر را پیش گرفتم. به جای مقابله مداوم مثل فرد پیش از من (حامد کرزی)، من، همان‌طور که شما شخصاً شاهد بودید، واقعاً همه فشارها را پذیرفتم که از این نتیجه خودداری شود.

اما آن‌ها هم این تحمیل مداوم را درک کنند و امیدوارم که با گذشت زمان متوجه شوند. اما خشم آن‌ها را کاملاً می‌فهمم چون خودم هم در آن شریک هستم. بیش‌تر در شکل درماندگی. به همین دلیل، من به این مسئله مترکز هستم که بتوانیم یک راه اساسی‌ به جلو را در پیش بگیریم نه برای مقاصد شخصی، بلکه برای آن‌که قادر باشم به افغانستان و جهتی که در پیش می‌گیرد، کمک کنم که همه ما دوباره بتوانیم به هم تعلق داشته باشیم. و این‌جا درسی هم برای جامعه جهانی هست. یک افغانستان بی‌طرف، موجودیتی به مراتب ماندگارتر است، تا افغانستانی که به میدان جنگ بدل شده باشد یا تابع جنگی از بیرون باشد.

همه ما اشتباه بزرگی کردیم در این‌که فکر کردیم شکیبایی جامعه بین‌المللی پایدار خواهد بود و درسی که گرفتیم این است که ما نیاز داریم به مسیری برای آشتی ملی واقعی، خودمختاری و مسئولیت‌پذیری نسبت به یکدیگر حرکت کنیم، تا بتوانیم باز هم با هم زندگی کنیم.

             
     

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سیدعزیزالله
سیدعزیزالله
2 سال قبل

نمیدونم چی بگم.

تماس با ما: contactus@paikaftab.com
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x