جامعهی تکصدا؛ آموزگارانی که سخن نمیگویند
امروز سیزده میزان روز جهانی آموزگار بود. قرار ما در خبرگزاری پیکآفتاب بر این بود که با تهیه گزارش از مکاتب دخترانه و نیز گفتگو با آموزگاران زن، گزارش این روز را به دلایلی که همه میدانیم به این دسته از آموزگاران اختصاص دهیم. به عنوان مدیرمسئول خبرگزاری، از روز گذشته تلاش کردم با برخی […]
امروز سیزده میزان روز جهانی آموزگار بود. قرار ما در خبرگزاری پیکآفتاب بر این بود که با تهیه گزارش از مکاتب دخترانه و نیز گفتگو با آموزگاران زن، گزارش این روز را به دلایلی که همه میدانیم به این دسته از آموزگاران اختصاص دهیم. به عنوان مدیرمسئول خبرگزاری، از روز گذشته تلاش کردم با برخی مکاتب و نیز برخی آموزگاران زن هماهنگی کنم تا این گزارش تهیه شود.
حضور طالبان، سایهای سنگین وحشت را بر روح و روان جامعه حاکم ساخته است؛ بهگونهای که کمتر آدمی حاضر میشود در چنین جامعهای سخن بگوید. حتا عادی گپ زدن هم ممکن است تاوان داشته باشد. بخصوص اگر تو آموزگار باشی، در مکاتب دولتی درس بدهی و به تو هشدار داده باشند که مبادا چیزی بگویی. بویژه اگر یک آموزگار زن باشی که این روزها اصل کار و فعالیتات و حتا صرف بیرون آمدنت از خانه، مورد پرسش باشد.
اینجا، تکصدایی زبان همه را بسته است؛ حتا معلم که تمام سلولهایش سخن است و تمام وجودش بیان، این روزها سکوت میکند و سخن نمیگوید. به یکی از آموزگاران زن تماس میگیرم، به محضی که بحث گفتگوی تصویری را مطرح میکنم، میگوید: بعدا خبر میدهم. کمی بعدتر پیام میگذارد: «من آمده نمیتوانم» به مدیر یک مکتب در غرب کابل تماس میگیرم تا هم با آموزگارانش هماهنگ کنم و هم از برنامههای دانشآموزان آن گزارش تهیه کنیم. در جواب پیام مفصلی روان میکند: «باید از ریاست معارف شهر کابل وهمچنین مدیرت معارف حوزه سیزدهم، مکتوب ویا استعلام داشته باشید، درجلسه تاکید کردن بدون اجازه ریاست کسی حق گزارش ندارد.» معنای این جواب این بود که امکان تهیه گزارش و گفتگو با آموزگاران این مکتب و شاید هم هیچ مکتب دیگری نیست.
امروز صبح همانگونه که در مسیر آمدن به دفتر هستم، با آموزگاران زیادی تماس میگیرم و تنها دو تن از آنها موافقت میکند که بیایند و در مورد روز معلم سخن بگویند؛ معلمانی که به تعبیر بزرگان دین، کار پیامبرگونه میکنند و مسئولیت انسانسازی و جامعهسازی را با جان و دل به پیش میبرند، امروز اما، در تنگناههای قشریگری و بازیهای سیاسی گیرماندهاند. بسیاری از آنها قربانی سیاست جنسیتزدگی هستند که با استفاده از اهرم دین تلاش میشود از حضور فعال و کارساز آنها در جامعه جلوگیری گردد.
به هر روی، امروز را به همهی آموزگاران کشورم و بویژه آموزگاران زن، تبریک عرض میکنم. در صحبتهایی که با دو تن از این آموزگاران در دفتر خبرگزاری داشتم، روزهای سختی را سپری میکنیم و این روزگار سخت بیش از هرچی، روح و روان جامعه را نشانه رفته است. با این همه هنوزهم امیدی هست؛ چون معلمی است.
نویسنده: محمد آصف طیبی