ایمن الظواهری؛ کابوسی که در کابل شکار شد
ایمن الظواهری، فردی که سالها نه تنها دستگاه جاسوسی امریکا "CIA" را دچار وحشت و اضطراب کرده بود، بلکه موفقانه گروهی از مردم را برای مقابله با غرب و حامیان منطقهایاش همراه با اسامه بن لادن گرد هم آورد. این نماد وحشت و ترور بلاخره در قلب پایتخت افغانستان به قتل رسید و کابوس آن برای افغانستان و منطقه ختم گردید.
رحمتالله نوروزی
ایمن الظواهری، فردی که سالها نه تنها دستگاه جاسوسی امریکا “CIA” را دچار وحشت و اضطراب کرده بود، بلکه موفقانه گروهی از مردم را برای مقابله با غرب و حامیان منطقهایاش همراه با اسامه بن لادن گرد هم آورد. این نماد وحشت و ترور بلاخره در قلب پایتخت افغانستان به قتل رسید و کابوس آن برای افغانستان و منطقه ختم گردید.
ایمن الظواهری به عنوان رهبر القاعده پس از بن لادن، متهم به تدارک چندین حمله بر اتباع امریکایی در کشورهای مختلف بود. حال سوالهای اساسی این است که ایمن الظواهری چرا در کابل به قتل رسید؟ آیا کشته شدن ایمن الظواهری به امن شدن افغانستان و منطقه در شرایط فعلی کمک میکند و یا افغانستان را بار دیگر کانون تنازعات منطقه قرار میدهد؟ و بالاخره کشته شدن ایمن الظواهری چقدر روابط ایالات متحده امریکا و طالبان را دچار نوسان میسازد؟
مقالهای را که پیشرو دارید در صدد است که به پرسشهای مطرح شده جواب ارایه کرده و پیآمدهای برخاسته از آن را برای صلح در افغانستان به بررسی گیرد.
ایمن الظواهری در سال 1951 در خانوادهای ثروتمند در شهر معادی، مصر به دنیا آمد. پدرش جراح و مادرش نیز مربوط به خانواده سیاسی بود. او در سن 14 سالگی وارد جریان اخوانالمسلمین مصر گردید. بعد از قتل محمد انور السادات، او نیز مانند سایر افراد به ظن اشتراک در برنامه ترور رئیس جمهور، مدت چهار سال را در زندان سپری کرد. وی بعد از رهایی از زندان، رهسپار افغانستان شد تا به مجاهدین افغانستان در امر مبارزه علیه شوروی سابق در کنار سایر اعراب سهم بگیرد. این اشتراک زمینه همسویی او با اسامه بن لادن را فراهم ساخت تا هر دو در بنیانگذاری شبکه القاعده با هم کار کنند.
ایمن الظواهری از نزدیکترین همکاران طالبان در دوران مبارزات این گروه علیه امریکا در دو دهه گذشته به حساب میآید. بعد از خروج امریکا، طالبان میزبان اکثر رهبران گروههای اسلامیست در افغانستان میباشد که کشته شدن الظواهری در کابل، خود گواه این مسئله است. این که چرا ایمن الظواهری در منطقه شیرپور کابل به قتل رسید، دلایل مختلف وجود دارد.
روابط طالبان با ایالات متحده امریکا و سایر کشورهای جهان پس از 15 اگست، دچار نوسانهای جدی است. براساس توافقنامه دوحه، طالبان باید با سایر گروههای تروریستی به ویژه القاعده، روابط خود را قطع میکرد، اما فشارهای روزافزون نتوانست امر قطع روابط بین طالبان و القاعده را برای جهان به اثبات برساند. از سوی دیگر، کشته شدن ایمن الظواهری در کابل میتواند پیامی به سایر گروههای تروریستی باشد که منافع امریکا را مختل نسازند و این امر جدیت امریکا را در مبارزه با تروریزم نشان میدهد. پیام دیگر این است که طالبان باید روابط خود را با گروههای تروریستی قطع کند و همانطور که در متن توافقنامه دوحه نیز ذکر شده، طالبان نباید اجازه دهند که گروههای شرور و خونباری که در لیست سیاه قرار دارند، از جغرافیای افغانستان، امنیت کشورهای منطقه و جهان را مختل سازند. این در حالی است که آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده امریکا مدعی شده است که “با کشته شدن ایمن الظواهری، جهان امنتر شده است.”
با توجه به مباحث ارایه شده پیرامون سوال اول، میتوان دریافت که جهان در بحران گوناگون و پیچیده منطقه هنوز گرفتار است. اگر سران طالبان در پی رسیدن به توافق با ایالات متحد امریکا و متحدیناش باشد که بتواند بحران به رسمیت شناخته شدن آنها را فراهم نماید، میتوان حدس زد که اتفاق ملموسی در افغانستان جهت بیشتر شدن فاجعه اتفاق نخواهد افتاد، اما اگر قضیه برعکس باشد، میتوان گفت که کشته شدن ایمن الظواهری کانون جدیدی از انتقام و هدفگیری را در منطقه و جهان بیشتر از پیش وسعت بخشد.
از سوی دیگر، میتوان گفت که جهان امروز، آرایش تکقطبی خود را از دست داده است. امریکا و ناتو در گودالی از بحرانهای اقتصادی و جنگ در اواکراین گرفتار اند که خود فرصت بیشتر برای رشد القاعده و سایر گروههای وابسته به آن مسیر است. حضور گروههای مسلح و توانمند، به ویژه القاعده که از قدرت نظامی و مالی فراوان برخوردارند، میتواند در افغانستان بار دیگر دستگاههای امنیتی منطقه و جهان را برای مداخله جهت تحقق اهدافشان بسیج سازد. از جانب دیگر روسیه، ایران و چین میتوانند از خلاء قدرت در افغانستان و حضور جنگجویان ارزان در مقابل ایالات متحده نهایت استفاده را ببرند تا فضا را برای همکاری امریکا و اوکراین در بخشهایی از آسیا و اروپا کاهش دهند. از سویی هم، ایالات متحده و متحدین منطقهایاش اقدامات تلافیجویانه را در افغانستان و بخشهایی از منطقه تدارک خواهد دید که بر پیچیده شدن وضعیت خواهند انجامید. در این گرو دار، به جای دقت در حل منازعات، دستگاههای جاسوسی امنیتی بیشتر فعال گردیده و جهان و منطقه را با چالش جدید روبهرو خواهد ساخت. به طور مثال میتوان گفت که گروههای مخالف امریکا از نارضایتی طالبان حمایت و جهت تهدید ایالات متحده عملاً وارد کارزار خواهند شد. به طوریکه، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان کشته شدن ایمن الظواهری را نقض توافقنامه دوحه خوانده است.
از زاویه دیگر، در صورتیکه طالبان بتوانند کشته شدن ایمن الظواهری را یک ابزار دیپلماسی برای خود تعریف کنند، میتوان گفت که طالبان میخواهند با جهان و به ویژه امریکا ثابت کند که در امر مبارزه با گروههای تروریستی به طور جدی عمل نموده و با جهان همکاری مینمایند. این میتواند به عنوان یک راهکار جدی در زمینه همکاری بین ایالات متحده امریکا و طالبان برای بیرون رفتن از چالشهای موجود در افغانستان به حساب آید. در پیوند به این مسئله، چنین وضعیتی میتواند افکار عمومی شهروندان امریکا را نیز به سوی شناخته شدن طالبان به عنوان یک دولت جلب نماید، طوریکه زمینه همکاری امریکا و متحدیناش را با طالبان نیز در پی داشته باشد.
در مجموع میتوان گفت اگر کشته شدن ایمن الظواهری تحفهای از سوی ISI به امریکا نباشد؛ در این صورت مطابق مفاد توافقنامه دوحه، میتواند زمینه همکاری را میان امریکا و طالبان گسترش دهد، اما اگر کشته شدن ایمن الظواهری تحفهای از سوی طالبان برای تقویت روابط با امریکا باشد، در این صورت زمینه را برای انتقامگیری دورنگروهی طالبان بیش از همه فراهم مینماید؛ طوریکه این انتقام در دورن این گروه بسنده نکرده و پیکان انتقامگیری را به سوی امریکا و سایر متحدیناش نیز نشانه خواهد گرفت که در آن صورت افغانستان با چالشهای جدید و جدی در آینده نزدیک روبهرو خواهد بود.