7 دروغ درباره افغانستان
موضوع حضور امریکا در افغانستان، آمیخته به توهمات و سوءتفاهمات فراوان است. خروجِ فوری و بیقید و شرط امریکا از افغانستان به گونههای مختلف توجیه میشود. این جستار به رایجترین توجیهات این ناکامی میپردازد به شکل کوتاه میپردازد. عواقب خروج امریکا از افغانستان در تابستان امسال، منجر به نظرپردازیهای داغ فراوانی شد که بسیاری از […]
موضوع حضور امریکا در افغانستان، آمیخته به توهمات و سوءتفاهمات فراوان است. خروجِ فوری و بیقید و شرط امریکا از افغانستان به گونههای مختلف توجیه میشود. این جستار به رایجترین توجیهات این ناکامی میپردازد به شکل کوتاه میپردازد.
عواقب خروج امریکا از افغانستان در تابستان امسال، منجر به نظرپردازیهای داغ فراوانی شد که بسیاری از آنها بر اساس معلومات سطحی بوده است. گویی هر کسی که از راه میرسد، حتی کسانیکه نمیدانند افغانستان کجای نقشهٔ جهان است، در این باره نظر میدهند. قابل پیشبینی بود که در امریکا احزابِ مخالفْ تقصیر این ماجرا را به گردن هم بیندازند. در این فضای پرمجادله، دستکم هفت دروغِ رایج برای توضیح این ناکامی یا توجیه خروجِ فوری و بیقید و شرط امریکا استفاده میشود که در ادامه به آنها میپردازیم.
-
یا دموکراتها یا جمهوریخواهان مقصر «شکست» هستند
قبل از رئیسجمهور فعلی امریکا، دو رئیسجمهور دیگر هم میخواستند از افغانستان خارج شوند، ولی واقعیاتِ منطقه اجازه نمیداد. توافقی هم که دولت ترامپ با طالبان کرد، به روشهای مختلف از سوی طالبان نقض شد و دولت بایدن هم به این توافقِ نقضشده برای خروج وفادار ماند. در مجموع چهار رئیسجمهور ــ دو جمهوریخواه و دو دموکرات ــ اشتباهات بزرگی کردند. از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
انحراف توجه از افغانستان به عراق. اوایلِ بعد از حمله به افغانستان، صلح و ثباتی نسبی حاکم شد. ولی بعدْ توجهها و اکثر منابعِ آمریکا و غرب به سمت عراق معطوف شد.
طرح افزایش نیروها و بعد اعلام خروج. بارک اوباما سال ۲۰۰۹ از طرح افزایش نیروها خبر داد و در ۲۰۱۴ طرح خروج نیروها را اعلام کرد. این نوع افزایش موقتیِ نیرو تاثیر بلندمدتی ندارد، چون برای طالبان همواره این جنگی بلندمدت بوده است.
معامله برای خروج همراه با سهلگیری علیه طالبان. معاملهٔ ترامپ با طالبان و روند مذاکرات بهخوبی نشان میداد که آمریکا فقط در فکر خارج شدن است. تنها شرطی که طالبان به آن متعهد ماند، این بود که در دورهٔ خروج، از کشتنِ مریکاییها اجتناب کند، ولی امریکا پنج هزار زندانی از جمله چهارصد تروریست مهم دنیا را آزاد کرد که امتیازی بسیار بزرگتر برای طالبان بود.
متعهدماندن به توافق خروج. دولت بایدن تمام قید و شرطهای توافقِ دولتِ ترامپ را نادیده گرفت، چون فقط میخواست خارج شود. در واقع بایدن از سالها پیش به دنبال خروج از افغانستان بوده است.
-
افغانستان «طولانیترین جنگ آمریکا»ست
بارها و بارها شنیدهایم که سرمایهٔ مالی و انسانیِ تلفشده در افغانستان طی ۲۰ سال گذشته، بیش از ۲ تریلیون دالر و بیش ۲۴۶۰ کشته بوده است. مایهٔ تعجب نیست که بعد از تکرار مکرر این ارقام، ۶۰ تا ۷۰ درصد افکار عمومی امریکا با خروج از افغانستان موافق بودند.
«طولانیترین جنگ امریکا» برچسبِ غلطیست. مدت نسبتا کوتاهی، ارتش امریکا در افغانستان متحمل تلفاتی سنگین شد. ولی حداقل از پنج سال پیش، نقش امریکا بیشتر جنبهٔ ثباتسازی داشت. نیروهای ائتلاف با کمک ارتش افغانستان، موازنهای نسبی را در کشور برقرار کردند. ضمن اینکه حالا با توجه به شرایط فعلی، خروج از افغانستانْ اتفاقا ممکن است جان و پولِ بیشتری از مردم امریکا بگیرد.
-
گروههای تروریستی بینالمللی از افغانستان بیرون شدهاند و به مناطق دیگر جهان کوچ کردهاند
این یکی از توجیهاتِ اولیهٔ خروج از افغانستان بود. ولی این مسأله دروغ محض است ــ و معلوم شد که قضیه برعکس است. درواقع، امریکا طرز کار گروههای تروریستی را درک نکردند. تروریستانِ بینالمللی و شبکههای جنایتکار فوقالعاده چابُک اند و به پناهگاههایی میروند که بتوانند از آنجا فرصتسازی کنند. اکنون تخمیناً بیست شبکهٔ تروریستی بینالمللی در افغانستان عملیات انجام میدهند که حالا فرصت رشد پیدا کردهاند. این افراد از دهها ملیت مختلف تشکیل شده اند.
-
طالبان ساختار متحد و سلسلهمراتبی دارد و این گروه از داعش و داعش بخش خراسان و دیگر گروههای تروریست مجزاست
این گروههای تروریستی افراد، منابع و شگردهای مشترکی دارند. تفکیک سازمانی دقیق بین طالبان و القاعده و شبکهٔ حقانی از داعش و دیگر گروههای تروریستی سادهانگارانه است. این شبکهها خود را توزیع میکنند و شیوههای همکاری و رقابت آنها شفاف نیست. بگذارید این مورد با یک مثال توضیح دهم.
انفجار تکان دهنده سال گذشته در مکتب دخترانهٔ سیدالشهدا در منطقه هزاره نشین واقع غرب کابل که جان ۸۵ نفر را گرفت، طالبان مسئولیتش را به عهده نگرفت؛ شاید کار داعش بود؛ شاید طالبان و شبکه حقانی دخیل بودند؛ شاید هر سه گروه باهم همکاری این انفجار را سازماندهی کردند. در انفجار انتحاری اخیر در میدان هوایی کابل که حدود ۲۰۰ نفر را کشت و داعش بخش خراسان آن را به عهده گرفت، از تکنیک ویژهٔ شبکهٔ حقانی استفاده شده بود. این گروهها از هم یاد میگیرند. مثلا طالبانْ زنان و دختران را به زور به نکاح جنگجویان خود در میآروند که نشان میدهد طی ۲۰ سال گذشته آنها خیلی خوب از داعش یاد گرفتهاند.
-
دولتسازی در افغانستان شکست مطلق بود و پروژههای دولتسازی محکوم به شکست است
مدل دولتسازیِ امریکا که شتابزده در پی برقراری قانون اساسی، برگزاری انتخابات و استقرار جامع و مانعِ نهادهای دولتی است ــ خصوصا در کشورهایی که دچار انشقاقات قومی و فرقهای هستند ــ شیوهٔ معقولی نیست. ولی پروژهٔ دولتسازی امریکا در افغانستان محتوم به شکست نبود، بلکه میشد با توقعات و هزینههای بسیار معقولتری آن را محقق ساخت.
این پروژه نواقص بزرگی داشت، از جمله: زمانبندی غلط و انحرافِ بدموقعِ منابع و انرژی به سمت عراق؛ ابهام در اهداف مأموریت نظامی و طرحهای انکشافیِ غیرواقعبینانه مثلا تزریق پولهای هنگفت به نهادهای ضعیف و مقامات فاسد. دولت کرزی و غنی هر دو بیش از اندازه فاسد بودند و ناتوانی امریکا در مقابله با این فساد، موجب نارضایی و کاهش مشروعیتِ دولت نزد مردم و اردو افغانستان شد.
با همهٔ اینها، برخی توانمندسازیها در حوزهٔ منابع انسانی موثر بود. تزریق این توانمندی در جامعهٔ مدنی و بخش خصوصی افغانستان که بعد از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ ایجاد شد، امروزه قابل توجه است. بسیاری از برنامهها در حوزهٔ رسانه و ژورنالیزم، توانمندسازی زنان، انکشاف/توسعهٔ محلی، توسعهٔ تجارت و آموزش دستاوردهای پُرارزشی بودند که بهرغم کمکهای مالیِ نسبی حاصل شدند.
بعد از سقوط طالبان، نرخ مرگ و میرِ مادران و نوزادان نصف شد. میانگینِ عمر افغانها ۹ سال بیشتر شد. وضع زنان هنوز بد بود ولی با ۲۰ سال پیش قابل مقایسه نبود و نیست. در حالی که سواد دختران تقریبا از صفر به حدود ۴۰ درصد افزایش یافت.
زمانیکه من در دانشگاه آمریکایی افغانستان کار میکردم، شاهد بودم که حمایت مالی امریکا زندگیِ دانشجویان را متحول کرد. حدود دوازده سالی که من در این دانشگاه تدریس کردم شاهد انقلابی در وضع دانشجویان دختر بودم. قبلا فقط چند دخترِ کمرو و خجالتی را کنار هم در صنف میدیدم. ولی تا امسال بیش از نیمی از دانشجویانْ در این دانشگاه دختران بودند، که معمولا بهترین شاگردان صنف نیر بودند.
طی هفتههای گذشته بارها و بارها از خودم پرسیدم که آیا تلاش ما بیارزش بود؟ انقلابی را که در صنفهای درسی کابل شاهد بودم، قبلا هرگز جایی ندیدم و به نظرم این تحول در حوزهٔ آموزش را یک دهه بعد میتوان ارزشیابی کرد. باید به این نسل بعدیِ رهبران جوان و باسواد فرصت داد تا نشان دهند که در تبعید و در داخل افغانستان چه خواهند کرد.
-
خروج از افغانستان، هزینهٔ جانی و مالی را کمتر خواهد کرد
«اثر بومرنگ» در محافل سیاست خارجی بهخوبی شناخته شده است، که به پیامدهای نامطلوبِ مداخلهٔ خارجی یا عدم مداخلهٔ خارجی اشاره دارد. شیوهٔ خروج ما از افغانستانْ اثر بومرنگی ایجاد میکند، درست مثل خروج ناگهانی ما از عراق و بعد بازگشت ما برای جنگی بیامان با داعش. اگر در افغانستان هم اثر بومرنگ فاحش باشد، بالاخره هزینهٔ ترک افغانستان از هزینهٔ ماندن و حفظ ثبات در آنجا خیلی بیشتر میشود.
-
طالبان نسبتأ تغییر کرده اند و ایدئولوژی آنها مثل سابق نیست و برای به رسمیت شاخته شدن و منافع بینالمللی، رفتارشان را تغییر میدهند
این امیدی واهیست. انتصاب سراجالدین حقانی به سِمت وزیر داخلهٔ طالبان بحثی باقی نمیگذارد. او رهبر شبکهٔ حقانی است که دولت امریکا برای سرِ او ۱۰ میلیون دالر جایزه تعیین کرده است. مقامات دیپلماتیک و فرماندهان نظامی طالبان نشان دادهاند که کماکان مثل چند دهه پیشْ تحصیلات زنان و دختران را تحمل نمیکنند و معتقدند که دختران و زنها باید در خانه بمانند.
آیندهٔ تعلیم و تربیه دختران و زنان و بهطور کلیتر وضعیت زنان در رژیم طالبان بد خواهد بود. رفتار امروز طالبان، از جمله لت و کوب کردنِ زنان و سرکوبِ فعالان حقوق بشر و دیگراندیشان صلحجو، نشان میدهد که عادات قدیمی طالبان تغییر نخواهد کرد.
نویسنده اریک جانسون. اریک جانسون مدیر برنامهٔ حاکمیت قانون در دانشکدهٔ حقوق استنفورد و عضو هیئت علمی مرکز دموکراسی، توسعه و حاکمیت قانون در دانشگاه استنفورد است.
منبع: American Purpose
برگردان: خبرگزاری پیکآفتاب