هشتهای مارچ و تکرار روزهای سیاه بر زنان در افغانستان
محمد ظاهر حلیمی؛ استاد دانشگاه
جامعه بشری هشت مارچ را به روز جهانی هم بستگی زن نام نهاده و در این روز به بازکاوی شرایط زندگی زنان در سراسر جهان میپردازد. در این روز افراد، سازمانها و حکومتها به بررسی وضعیت حقوق انسانی زنان پراخته، شرایط حاکم بر زنان را ارزیابی نموده و در صورت وجود مشکل، راه حل مناسب پیشنهاد میکنند.
در افغانستان نیز حکومتهای پیشین همه ساله از این روز تجلیل میکردند اما زنان افغانستان در نزدیک به دو سال، سختترین شرایط را تجربه میکنند، بعد از سقوط نظام جمهوری، و تنها گذاشتن زنان و مردم افغانستان توسط مدعیان حقوق بشر و حاکمیت مجدد امارت اسلامی، این زنها هستند که بیشترین ظلم و محدودیت را در زمینهی تحصیل و کار تجربه مینمایند، در حالیکه این محدودیت ها هیچ توجیه دینی و عقلی نداشته و ندارد.
زنان و دختران در افغانستان متاسفانه روزبهروز به محدودیتها مواجه میشوند، و روزهای سیاهی را تجربه میکنند، از تحصیل، آموزش و کار نیز محروم شده اند.
اگر نگاه دینی بر منع تحصیل و کار زنان داشته باشیم، احادیث موثقی وجود دارد که طلب علم را بر همه مسلمانان فرض دانسته و هیچ حاکمی حق ندارد یک مسلمان را از حق تحصیل و کار منع نماید. نمونههای تاریخی هم مویید این است که از زمان پیامبر اسلام (ص) تاکنون، تاکید عالمان دینی بر کسب علم و دانش بوده است. در صدر اسلام هرگاه اسیر جنگی، یک مسلمانرا سواد میآموخت، آزاد میشد، در تمامی بازارهای اسلامی مدارس دینی وجود داشت که به بازاریان تجارت را آموزش میدادند.
از طرفی، حق تحصیل و حق کار از حقوق اولیه انسان است و هیچ فرد و حکومتی اجازه ندارد مانع دستیابی افراد به حقوق اولیه انسانی شوند. از نظر عقلی ممنوعیت از تحصیل زنان و دختران در تضاد با منافع و انکشاف اجتماعی است. زنان مربیان اولیه فرزندان جامعه هستند، مگر ممکن است یک جامعه به بلوغ عقلی و رشد اجتماعی دست یابد، در حالیکه زنان و مادران آن، از دانش و سواد برخوردار نباشد؟
قرآن کریم بیان میدارد که پیامبر اسلام را برای اتمام و اکمال مکارم اخلاق مبعوث کرده است، اگر زنان دانش نداشته باشند و توانایی فهم آموزههای والای اسلام را نداشته باشند، چگونه ممکن است فرزندان خود را با ارزشهای اسلام آشنا و تربیت نمایند، بنابر این مطابق شریعت اسلام، حاکمان باید تمام توان و امکانات لازم را بکار بگیرند تا زمینهی آموزش بهتر و مناسب را برای زنان جامعه فراهم نموده تا تنها بتوانند نیروی انسانی شایسته برای جامعه تربیت نمایند.
اگر یک مادر که هیج آگاهی از پیشرفت و انکشاف در سطح جامعه و جهان نداشته باشد، هرگز نمیتواند فرزند خود را به یادگیری دانشهای جدید تشویق و ترغیب نماید. آگاهی زنان کمک میکند که زنان بهتر زیستن را بیاموزند و به فرزندان خود بهتر آموختن را نهادینه سازند.
آگاهی زنان از حقوق انسانی و اسلامی، زمینهساز تامین عدالت در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی خواهد شد، زنی آگاه است که مردان را متوجه اشتباه نموده و از مسیر انحرافی نجات دهد، بنابر این برای تامین عدالت اجتماعی حکومتها نه تنها که مانع تحصیل و کار زنان شوند بلکه؛ نهایت کوشش را بکار گیرند که زمینه آموزش مناسب را برای آنها فراهم کنند.
اما واقعیت امر این است که منع تحصیل و کار زنان در افغانستان حالا به یک موضوع سیاسی تبدیل شده و از دین به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده میشود.
اکنون منع تحصیل و کار زنان را با تمسک به دادههای دینی توجیه میکنند در حالیکه بر اساس احادیث و سیرهی بزرگان دین، تحصیل از اصول اولیه اسلام به شمار میآید.
چنانچه جامعه بشری حاکمان عجیب و غریبی را تجربه کرده اند، مردم ما هم از این شرایط وحشتناک عبور خواهند کرد و رو سیاهی آن ثبت تاریخ در قرن بیست یک خواهد شد.