گفتگوی ویژه؛ دکتر ذاکرحسین ارشاد: طالبان برای کسب مشروعیت به مردم مراجعه کنند
اگر واقعاً طالبان دلسوزانه، صادقانه و خیرخواهانه فکر و عمل میکنند، به جای بازگرداندن افراد اولیگار که سابقه و کارنامه قابلقبولی ندارند، به اراده عمومی مراجعه کنند و نیازمندیهای واقعی جامعه افغانستان را در نظر بگیرند.
ایجاد کمیسیون تماس و دعوت از شخصیتهای سیاسی حکومت گذشته که در پی تسلط طالبان، افغانستان را ترک کردهاند، محور اساسی این گفتگو میباشد که در آن دکتر ذاکرحسین ارشاد ابعاد آن را واکاوی کرده است. به نظر دکتر ارشاد، طالبان به جای اقدامات نمایشی و دعوت از شخصیتهای یک قوم و گروه قومی خاص، با برگزاری انتخابات باید به اراده مردم مراجعه کنند. وی معتقد است که بازگشت افرادی مانند فاروق وردک و امانالله غالب که تاریکترین کارنامه سیاسی را در نظام گذشته دارند، نه تنها اسباب مشروعیت را برای طالبان فراهم نمیکند، بلکه اندک امیدی که مردم نسبت به آنان دارند را هم خدشهدار میکند.
پیکآفتاب: هدف نهایی طالبان از روی دست گرفتن پروسه بازگشت شخصیتهای افغانستانی چیست؟
دکتر ارشاد: هدف نهایی پروسه بازگشت شخصیتهای افغانستان توسط طالبان، کسب مشروعیت داخلی و همچنین به دست آوردن مشروعیت بینالمللی است. طالبان میخواهند از این طریق زمینه و بستر را برای کسب مشروعیت فراهم کنند. آنها میخواهند که از این طریق، هم جهان و هم گروههای تاثیرگذار در افغانستان را قانع کنند تا طالبان را به رسمیت بشناسند. همچنین طالبان میخواهند شخصیتهای سیاسی که از این طریق به افغانستان بر میگردند، با آنان احساس نزدیکی کنند تا زمینه برای کسب مشروعیت داخلی و خارجی فراهم گردد.
پیکآفتاب: بازگشت شخصیتهایی مانند فاروق وردک و امانالله غالب، چه تاثیری بر بهبود زندگی مردم خواهد داشت؟
دکتر ارشاد: بازگشت افراد معلومالحال، مانند فاروق وردک که حداقل کارنامه درخشان و قابل دفاع ندارند، مکتبهای خیالی، سند روشن و تذکره آشکاری برای قضاوت مردم در مورد او میباشد. وی هر از چندگاهی خواه در داخل افغانستان باشد و یا هم نباشد، در افکار عامه به صورت جدی محاکمه میشود.
بنابراین، پیوستن افرادی مانند فاروق وردک به طالبان، نه تنها که دستآوردی برای مردم افغانستان ندارد، بلکه سبب کسب مشروعیت داخلی برای آنان نیز نخواهد شد. برعکس، حتی برخی باورهای ولو مبهم و گنگ همراه با خوشبینی و امیدواری که بعضاً در مورد حاکمیت طالبان وجود دارد هم با پیوستن این چنین افراد از بین میرود.
پیکآفتاب: دیدگاه شما در مورد کلیت این پروسه چیست؟
دکتر ارشاد: هدف نهایی طالبان از روی دست گرفتن این پروسه، کنترل افکارعامه است. به نظر میرسد که اقناع شخصیتهای تاثیرگذار سیاسی، مسئله اساسی طالبان نیست، آنها فقط به ثبات و استمرار حکومتشان میاندیشند. این پروسه فقط زمانی میتواند ابعاد مثبت داشته باشد که شکافها و واگریهای موجود سیاست در افغانستان را پُرکند. تا حالا چنین نشده است، عملکردهای طالبان بیشتر به تنشهای قومی و شکافهای اجتماعی دامن زده است.
اگر همینطور ادامه یابد که فقط حلقات خاص از گروههای خاص قومی به افغانستان دعوت شوند، از کاکا و بچهکاکا و اعضای فامیل که بر سر مسئلهای با هم منازعه و اختلاف نظر داشتند و برای یک مدت کوتاه از افغانستان رفتهاند، دوباره دعوت کنند، از چهرهها و شخصیتهای سایر اقوام دعوت نشود، بیشتر این نگاه منفی را برجسته میسازد که سقوط نظام گذشته، پلان شده و بر اساس یک برداشت قومی و مهندسی قومی اتفاق افتاده است.
فرآیند جاری نشان میدهد که هر چه زمان بگذرد، اندک اندک، افراد و چهرههای تاثیرگذار یک قوم به کشور بر میگردند و برای پیشبرد امور سیاسی کشور، همآهنگ عمل میکنند و شخصیتهای سایر اقوام را به حذف و در حاشیه نگه میدارند.
پیکآفتاب: آیا طالبان کسانی را که به افغانستان بر میگردند، در مناسبات قدرت و سیاست شریک خواهند کرد؟
دکتر ارشاد: بعید به نظر میرسد که طالبان آنان را در قدرت شریک کرده و در سیاست سهم دهند. اظهارات طالبان نشان میدهد که آنان خود را فاتح یک میدان جنگ تمامعیار در مقابل امریکا، ناتو و جهان میدانند. آنان زمانی این چهرهها را در قدرت شریک میکنند که در کنار طالبان کار کنند و زمینه مشروعیت یافتن این گروه در عرصههای ملی و بینالمللی را فراهم سازند. بدین سان ممکن است که آنان در آینده، شریک واقعی قدرت و سیاست طالبان در افغانستان محسوب شوند که بعید به نظر میرسد. اساساً اگر طالبان نسبت به قدرت و مدیریت سیاسی افغانستان چنین دیدگاهی میداشتند، دیگر نیازی به جنگ و تفنگ نبود و گفتگوهای دوحه و مذاکرات صلح در گذشته جواب میداد.
من فکر میکنم که چنین گفتگو و مذاکره بر سر مدیریت افغانستان و تقسیم قدرت، از اساس موضوعیت ندارد و بعید میدانم که افراد بازگشته در روندهای سیاسی جایگاه جدی پیدا کنند.
اگر واقعاً طالبان دلسوزانه، صادقانه و خیرخواهانه فکر و عمل میکنند، به جای بازگرداندن افراد اولیگار که سابقه و کارنامه قابلقبولی ندارند، به اراده عمومی مراجعه کنند و نیازمندیهای واقعی جامعه افغانستان را در نظر بگیرند. میکانیزمهایی که آرزو و خواست مردم را تامین میکنند، مباحثی مانند انتخابات و سایر سازوکارهایی که در آن اراده مردم تجلی مییابند و سبب مشروعیت نظام نیز میگردد را لحاظ کنند.
من یقین دارم که صرفاً با بازگردانیدن برخی افراد اولیگار، افغانستان نهتنها شکاف بین مردم و امارت ترمیم و پُر نمیشود، بلکه این گراف روند فزاینده خود را طی خواهد کرد.
خواست من این است که امارت به اساس تکالیف دین خود موظف است و وظیفه دارد تا نسبت به تامین نیازمندیهای واقعی جامعه افغانستان، راهبردها و پالیسیهای جدی را روی دست بگیرند که هم به نفع مردم و هم به نفع طلبان است.