قدرت رسانه؛ طالبان گام به گام عقب میآیند
ارزیابی دو گفته پسین و پیشین مجاهد نشان میدهد که اظهارات دوماش تنها توجیه است که دیگر راهی برای گریز از فشار رسانهها نداشته و مجبور به عقبنشینی شده است.
محمدآصف طیبی
رسانهها امروزه بخش اصلی زندگی بشر را در اشغال خود دارند. این تسلط به خصوص پس از شکلگیری رسانههای اجتماعی بیشتر محسوس است؛ بهگونهای که بخش زیادی از زمان در اختیار این رسانهها قرار دارد و شهروندان جهان در دورترین نقاط دستکم با داشتن یک فیسبوک، رویدادهای جهان را لحظهبهلحظه رصد میکنند، در مورد رویدادها نظر میدهند و نسبت به بسیاری از حوادث واکنش نشان میدهند.
این همهگیری باعث شده که تقریباً هیچ بخش از زندگی انسانها در امان نباشد و حتا خصوصیترین مسایل زندگی افراد، به زودی و با قدرت رسانه تبدیل به مسایل عام جهانی میشود. قدرت رسانه حتا در بستهترین جوامع هم خودش را نشان داده است. شش ماه زندگی زیر سایه یکی از خشنترین حاکمیتهای تاریخ، باید این باور را در ما ایجاد کرده باشد که با رسانه حتا میتوان با مسلطترین قدرتها هم روبهرو شد.
در شش ماه گذشته، طالبان از تمامی توان خود برای کنترل رخدادها و سانسور افکار عمومی استفاده کردهاند، اما حضور رسانهها و رسانهگران مستقل باعث شده که حتا همین حکومت نیز در مواردی مجبور به عقبنشینی شود. بررسی رخدادهای شش ماه گذشته و رفتار طالبان میتواند ما را به این ایمان برساند که هیچ قدرتی توان مقاومت در برابر فشار رسانهها را ندارد.
طالبان در ابتدای حضورشان، موجی از سرکوب و خشونت علیه گروهها و اقشار مختلف را به راه انداختند، اما گزارش رفتارهای طالبان و بسیج افکار عمومی علیه آنها، باعث گردید که طالبان شیوه رفتاریشان را اندکی اصلاح کنند. آنها دست از سرکوب علنی و گسترده رسانهها برداشتند و به جای آن، به شیوه اختطاف و بازداشتهای خاموش روی آوردند.
قتل و سر به نیست کردن سربازان پیشین که در ابتدای حاکمیت طالبان به شکل گسترده انجام میشد، با افشاگری رسانهها کمرنگ شد و در مواردی همین فشارها و افشاگریها باعث رهایی برخی از سربازان پیشین از سوی طالبان نیز شد.
سرکوب و خشونت در جریان اعتراضات زنان و در نهایت اقدام به بازداشتهای شبانهی آنها، از جمله اقدامات بسیاری خشن طالبان برای مقابله با موج اعتراضات زنان بود. طالبان در ابتدا تلاش داشتند تا به شکل ناپیدا با این موج برخورد کنند و به همین دلیل، مسئولیت بازداشت زنان را به عهده نگرفتند و حتا بازداشت آنها را به شکل صریح انکار کردند.
حضور رسانهها اما، باعث شد که این مسئله پنهان نماند و طالبان نه تنها به شکل ناخواسته به بازداشت زنان اعتراف کردند که با راهاندازی سناریویی تحت عنوان «اعترافات زنان معترض» تلاش کردند از قدرت رسانه برای توجیه این بازداشتها بهره ببرند. برخورد حرفهای رسانهگران با این پدیده، طالبان را درمانده کرده است.
البته فراموش نکنیم که حتا دستگاه طالب نیز به قدرت رسانه باور دارد. آنها هرگاه تحت فشار افکار عمومی قرار میگیرند، تلاش میکنند با استفاده از قدرت رسانه به این فشارها پاسخ دهند. طالبان حتا در دوران جنگ با حکومت پیشین، از قدرت رسانه بهره بردهاند. به باور بسیاری از آگاهان، طالبان بیش از پنجاه درصد موفقیتشان در برابر حکومت پیشین را مدیون جنگ رسانهای هستند.
در تازهترین مورد، ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان تنها دو روز در برابر فشار رسانهها دوام آورد. او مجبور شد که اظهاراتاش در مورد سیاست طالبان در برابر شهروندان کشور را اندکی نرم سازد. مجاهد که در یک نشست خبری گفته بود از رفتن شهروندان به خارج جلوگیری خواهند کرد، تحت فشار رسانهها و افکار عمومی مجبور شد آنرا پس بگیرد و گامی به عقب بردارد.
اصلاحیه مجاهد که در حساب توییترش آمده، نشان از دستپاچگی او در برابر فشارهای ناشی از افکار عمومی دارد. ارزیابی دو گفته پسین و پیشین مجاهد نشان میدهد که اظهارات دوماش تنها توجیه است که دیگر راهی برای گریز از فشار رسانهها نداشته و مجبور به عقبنشینی شده است.
مجاهد در اظهارات اولاش با جدیت گفته بود: “به هیچ شهروند افغانستان اجازه نمیدهیم که بدون بهانه و با خانواده به خارج برود.” در این اظهار نظر، هیچ نشانهای وجود ندارد که منظور مجاهد سفر غیرقانونی شهروندان باشد، اما مجاهد در توییت خود تلاش میکند به توجیه سیاست طالبان بپردازد و آنرا به اصطلاح «مالهکشی» نماید.
ما میدانیم که سیاست اصلی طالبان همان اظهارات اول مجاهد است؛ زیرا قبلاً ریاست استخبارات طالبان در نامه محرمانه به بخشهای امنیتی میدانهای هوایی توصیه کرده بود که از بیرون رفتن افرادی که ویزای سفر به کشورهای خارجی را دارند، جلوگیری نمایند. ضمن اینکه رهبر طالبان در پیامی به والیهای طالبان دستور داده بود تا به هر شیوه ممکن از خارج شدن شهروندان از کشور جلوگیری کنند.
اما اینکه مجاهد تلاش دارد، بگوید «حق آزادی حرکت» را از شهروندان سلب نمیکنند، هیچ دلیلی جز تسلیم شدن در برابر فشار افکار عمومی ندارد که به قدرت رسانه امکانپذیر شده است.