مرد طالبان در واشنگتن
زلمی خلیلزاد افغانها را مسئول شکستهای ناشی از معاملهاش با طالبان میداند.
زلمی خلیلزاد، نماینده پیشین ویژه ایالات متحده در امور صلح افغانستان، در رسانهها حضور فعال دارد. در واقع، او این روزها در رسانه ها میگردد. همانطور که بر همگان روشن است، دیپلماسی چاپلوسانه خلیلزاد، راه را برای پیروزی سریع طالبان در سال جاری هموار کرد. با این وجود، خلیل زاد سعی میکند از رکورد خود دفاع کند. استدلالهای او چرند وخودخواهانه است.
در نظر بگیرید که خلیلزاد در 24 اکتبر با حضور در شبکه سی بی اس نیوز (SBC News)، در برنامه (Face the Nation) چه گفت.
نخست، خلیلزاد تلاش کرد تا اشرف غنی، رئیس جمهور فراری افغانستان را به دلیل شکست در دستیابی به “توافق سیاسی” با طالبان سرزنش کند. دوره تصدی غنی، یک شکست بی چون و چرا بود و تعداد کمی از او دفاع خواهند کرد. اما این ادعا که غنی کلید صلح را در دست داشت، بیمعنی است. طالبان هرگز علاقهای به سازش سیاسی نداشتند. رهبران این گروه بارها به صراحت اعلام کردند که برای احیای “امارت اسلامی” خود در افغانستان – همان رژیم توتالیتری که در اواخر سال 2001 سرنگون شد – جهاد میکنند. این یک وظیفه مقدس برای جنگجویان طالب و انگیزه اصلی جنگ 20 ساله آنها بود.
طالبان، هدف سیاسی نهایی خود را پنهان نکردند. طالبان، بارها در توافقنامه 29 فبروری 2020 با ایالات متحده امریکا خود را “امارت اسلامی افغانستان” نامیدند. وزارت خارجه امریکا تا حدودی ناشیانه، زبانی را در توافقنامه وارد کرد و گفت که ایالات متحده رژیم طالبان را به رسمیت نمیشناسد. اما این امر مانع از اصرار طالبان نشد که آن را «امارت اسلامی افغانستان» نامیده شود. به هر حال خلیلزاد این معامله را انجام داد و این یک هدیه مُرده بود.
واقعیت ساده موضوع این است که «توافق سیاسی» وجود نداشت. طالبان برای پیروزی کامل میجنگید – دقیقاً چیزیکه امسال انجام شد. هیچ سناریوی خلاف واقع معتبری وجود ندارد که در آن غنی یا هر مقام دیگر افغان بتواند جنگجویان طالبان را متقاعد کند که به چیزی کمتر از احیای حکومت خودکامه خود بسنده کنند. بنابراین، داستان خلیل زاد بر یک فرضیه کاملاً ناصادقانه استوار بود.
خلیلزاد مدعی است که وزارت امور خارجه باید «رییس جمهور غنی را شدیدتر تحت فشار قرار میداد»، گویی که ناکامی در دستیابی به یک سازش از طریق مذاکره، تقصیر کابل بوده است. چگونه این کار را می کرد؟ یا چگونه این امر ممکن بود؟ ایالات متحده امریکا بین 29 فبروری 2020 تا 15 اگست 2021، زمانی که خلیلزاد در دوحه به طالبان پیوست و زمانی که جنگجویان طالبان کشور را به دست گرفتند، افغانها را مجبور کرد تا برای بیرون شدن بجنگند. ایالات متحده همچنان اصرار داشت که “هیچ راهحل نظامی” برای جنگ وجود ندارد و چشمانداز یک راه حل سیاسی خیالآمیز است به نظر میرسد، درست زمانیکه طالبان و القاعده برای پیروزی میجنگیدند.
در واقع، دیپلماسی مطیع خلیلزاد به افراد طالبان در جنگ در همان محدوده زمانی کمک شایان کرد. این را نیز به یاد داشته باشید که: غنی و نمایندگانش از مذاکرات خلیلزاد با طالبان کنار گذاشته شدند. با این وجود، حکومت غنی با آزادی 5000 زندانی طالب از زندانهای افغانستان، به فشارهایی که خلیلزاد بر آن وارد کرد، تن داد. علیرغم تضمین های احتمالی طالبان مبنی بر اینکه این جنگجویان از جنگ بیرون خواهند ماند، اما برخی از جنگجویان تازه آزاد شده بلافاصله به میدان جنگ بازگشتند و به برادران خود برای سرنگونی دولت افغانستان کمک کردند. طالبان و القاعده میتوانند از خلیلزاد به خاطر این افزایش نیروی انسانی تشکر کنند.
همانطور که سوزانا جورج (Susannah George) از واشنگتن پست گزارش داده است، معامله دوجانبه خلیلزاد با طالبان از جهات دیگر نیز نابودی و فروپاشیدگی ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان را تسریع کرده است. توافق خلیلزاد بسیاری از اعضای نیروهای افغان را «تضعیف» کرد و نشان داد که طالبان در حال بازگشت به قدرت هستند. مطمئناً، در حکومت قبلی بسیاری از مشکلات دیگر نیز وجود داشت، از فساد اداری گرفته تا رهبری ضعیف و سو مدیریت در افغانستان. اما پس از توافق خلیلزاد، بسیاری از فرماندهان نیروهای افغان تصمیم گرفتند به جای اینکه خطر شکست در یک نبرد تنگاتنگ آنها را تهدید کنند، با جنگجویان طالبان معامله کردند. میتوانیم از افغانها انتقاد کنیم که نتوانستهاند بیشتر دفاع کنند، اما شکست اصلی آنها در چارچوب برنامه خلیلزاد اتفاق افتاد.
توماس جوسلین، عضو بنیاد دفاع از دموکراسیها/ دیزپچ (The DisPatch)
برگردان: مهدی صابری